خواجه شمس الدین محمد بن بهاءالدّین حافظ شیرازی
(۷۲۴ ـ ۷۹۲)
درنگی
از
شین میم شین
۱
آب چشمم که بر او منت خاک در تو ست
زیر صد منت او، خاک دری نیست که نیست
معنی تحت اللفظی:
اشک چشم من
منتکش خاک در تو ست
و
خاک دردی
هم
یافت نمی شود
که
منتکش صدباره اشک چشم من نباشد.
انتخاب این غزل خواجه برای تحلیل
به
دلیل عظمت تبینی آن بوده است.
در همین بیت غزل
ایده ئولوژی نظام برده داری
به
بهترین وجهی
تئوریزه و تبلیغ می شود:
چکیده کلام خواجه این است
که
من
برده و سرسپرده تو هستم،
من
اما
کم کسی نیستیم.
صدها نفر
التماس می کنند که برده و سرسپرده من باشند.
این طرز تبیین نظر،
این فرم فرمولبندی اندیشه
حاوی ترفندی سرشته به دیالک تیک خودستایی و ارباب ستایی ریشه ای و عمیق است:
۱
این
اولا
نوعی خودستایی
است:
همه خاک در همه خانه های جهان منتکش اشک چشم منند.
۲
این
ثانیا
به
معنی تجلیل صد چندان از مخاطب خواجه است:
اشک چشم کسی منتکش خاک در او ست
که
خاک همه درهای خانه های جهان
صد چندان
منتکش اشک چشم او هستند.
احمد شاملو
هم
پیرو خواجه
بوده
و
هم
به
لحاظ فوت و فن اغراق آمیز تبیین اندیشه
خواجه معاصر بوده است.
مثال:

تمامی الفاظ جهان رادر اختیار داشتیم
و
آن نگفتیم که به کار آید
چرا که تنها یک سخن
یک سخن در میانه نبود:
آزادی
ما نگفتیم
تو تصورش کن.
من
(احمد شاملو)
کسی هستم که همه واژه های جهان را در اختیار دارم.
ولی
چون آزادی نبود
حرف به درد بخوری نزدم.
حالا
که
اژدهایی مثل من
ناکام مانده،
تو
ناگفته های او را تصویر کن.
این شعر شاملو در مدح ایران درودی نقاش است.
ولی
بیشتر از تجلیل ایران درودی
تجلیل از خویشتن مشد احمد است.
شباهت ایده ئولوژیکی و اتیکی شاملو به خواجه
چشمگیر است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر