جینا روک پاکو
(۱۹۳۱)
برگردان
میم حجری
مینی موش عروسک نیست!
· «این مینی موش است!»، پطر به دوستانش می گوید.
· «این مال من است!»
· مینی موش اما نظر دیگری دارد.
· او بر آن است که پطر مال او ست.
· وقتی مینی موش پطر را صدا می زند، او فوری می آید.
· بعضی وقت ها گرسنه است و بعضی وقت ها همبازی لازم دارد.
· پطر همیشه در خدمت او ست.
· مینی موش اما هر وقت پطر می خواهد، به سویش نمی رود.
· مینی موش سرش شلوغ است و اغلب با کمبود وقت روبرو ست.
· او باید توپ های کاغذی را شکار کند، از پرده اتاق بالا رود و مگس بگیرد.
· «این اما خیلی دوست داشتنی است!»، بچه ها می گویند.
· بچه ها مینی موش را نوازش می کنند و در بغل می گیرند.
· مینی موش برای مدتی از این وضع راضی است.
· بعد دیگر حوصله اش از این چیزها سر می رود و صدای اعتراض آمیزی از خود در می آورد.
· وقتی بچه ها دست از سرش بر ندارند، واکنش بد از خود نشان می دهد.
· اگر این هم کارساز نباشد، چنگ می زند.
· «از دستم خون می آید»، آنیا داد می زند.
· «مینی موش خیلی پست است!»
· پطر اما به دفاع از گربه اش بر می خیزد.
· «مینی موش به شما گفت که می خواهد برود»، پطر برای شان توضیح می دهد.
· «مینی موش که عروسک و اسباب بازی نیست!»
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر