۱۳۹۸ اسفند ۱۶, جمعه

هگلیانیسم (۳)

 
پروفسور دکتر مانفرد بور
برگردان
 شین میم شین
 بخش دوم
ادامه
  
۱۵
ماقبل مارس
به
برهه زمانی
از
کنگره وین
(۱۸۱۵)
و
 یا
انقلاب ژوئیه فرانسه
 (۱۸۳۰)
و
انقلاب مارس
 (۱۸۴۸ ـ ۱۸۴۹)
 اطلاق می شود
که
با
جریانات انقلابی در آلمان
همراه بوده است.   
ماقبل مارس
تاریخ هنر، ادبیات و فرهنگ خاص خود
را
دارد.
در
 تاریخ سیاست
از
رستاوراسیون
(برگشت به مناسبات ماقبل)
سخن می رود.

·      استفاده از عناوین «هگلیانیست های چپ» و یا «هگلیانیست های راست» فقط در دوره تاریخی موسوم به «ماقبل مارس آلمان» می تواند درست باشد.
·      ولی در بیان پیوندهای فلسفی ـ تاریخی هرگز نمی توان از آن استفاده کرد.

۱۶
·      تاریخ فلسفه نگاری بورژوائی  معاصر با علاقه مندی خاصی از عناوین «هگلیانیست های چپ» و «هگلیانیست های راست» به جای «هگلیانیست های جوان» و یا «هگلیانیست های پیر» استفاده می کند تا از سوئی دلایل سیاسی چالش های موجود در مکتب هگل را از دیده ها پنهان سازد و از سوی دیگر بر خلاف جریان واقعی توسعه فلسفه، افراد مختلفی از قبیل روگه، اشتراوس، باوئر ها، کیرکیگارد و بعد مارکس و انگلس را در این محفل جا بدهد.

۱۷
ویلهلم ر. بایر
(۱۹۰۲ ـ ۱۹۹۰)
حقوقفیلسوف
حقوقدان  آلمانی

·      به قول ویلهلم بایر، این مبتذل و سطحی سازی امکان آن را پدید می آورد که مارکس و انگلس به مثابه فصلی از خط فکری ما بعد هگلی قلمداد شوند و چه بسا حتی مارکس به مثابه حریف کیرکگارد در دوره مابعد هگل جا زده شود و بعد به اونتولوژی نوین و اگزیستانسیالیسم وصل شود.
·      (ویلهلم بایر، تصاویر هگلی، ۱۹۶۴)

۱۸
·      تقسیم بندی دقیق مکتب هگل به پیر و جوان و چپ و راست در مورد تک تک فلاسفه مربوطه فقط با محدودیت هائی امکان پذیر است.

۱۹
·      اشتراوس، میشله و بعدها روزنکرانتس از «وسطی» و «مرکزی» هم سخن گفته اند.

۲۰
·      کسانی که ضمن حفظ سیستم و متد هگل از استقلال سطحی دم می زدند، مکتبی سطحی در میانه هگلیانیست های جوان و پیر پدید می آورند.

۲۱
·      در هر حال، رابطه میان همه کسانی که نام هگل را به دوش می کشند و همه گروهبندی های ایدئولوژیکی که هگل را مبدأ قرار می دهند، سیال است.
·      آن سان که فلاسفه منفرد، اغلب همه مراحل هگلیانیسم را طی می کنند.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر