در جستجوی بدیل:
بازگشت به دیالکتیک انقلابی
کسری فروهی
(۱۳۶۳)
منبع:
نوید نو
ویرایش و تحلیل از یدالله سلطانپور
ویرایش و تحلیل از یدالله سلطانپور
۱
در جستجوی بدیل:
بازگشت به دیالکتیک انقلابی
این اولین مطلبی است که ما از کسری فروهی خوانده ایم
و
مفاهیمی از آن
را
می خواهیم مورد تأمل قرار دهیم.
عنوان این مطلب کسری
بدیل
است.
بدیل یعنی آلترناتیو.
سؤال این است
که
کسری
در
جست و جوی آلترناتیو برای چه چیزی است؟
برای جمهوری جماران؟
اگر
چنین باشد،
دیالک تیک
که
فرماسیون اقتصادی (صورت بندی به قول کسری) جامعه نیست تا بدیلی برای طویله ای باشد.
کسری
(و نه فقط کسری)
ظاهرا
نمی داند که دیالک تیک چیست.
۲
پیشاپیش اعلام می‌کنم
در
حد بضاعت خود
در
جستجوی جایگزین یا بدیل
در
آموزه‌های هگلی، مارکسی و لنینی
پرداخته‌ام
اولین ایراد این جمله کسری
بدیل جویی در آموزه های این و آن
است
و
نه
در
واقعیت عینی.
مگر اینکه کسری برای متدی بدیل بجوید.
دیالک تیک
چه
دیالک تیک ایدئالیستی پا در هوای تق و لق هگل
و
چه
دیالک تیک ماتریالیستی مارکس و انگلس
به
عنوان متد و یا اسلوب فکری
بدیلی
برای متد فکری متافیزیکی
است.
۳
هر گونه نقدی بر این
نوشتار
را
با
جان و دل می‌پذیرم.
زنده باد.
تو
تنها کسی در ممالک محروسه جمارانی
که
حاضر به خواندن نظر همنوع دگراندیشی هستی.
جمارانیان
طالب لایک و احسنت و آفرین و هلهله و هورا هستند.
ما
در
فیسبوک
۲۰ هزار دوست الکی داریم
که
احدی از این جماعت
مایل به مطالعه سطری از مطالب ما نیست.
ایراد فکری کسری
ضمنا
«پذیرش هر نقدی»
است
و
نه
هماندیشی با همنوعی دگراندیش.
ما
به
دنبال حریف هماندیش هستیم
تا
بلکه بیندیشیم.
ما
خودمان
حتی
نظرات مان
را
نمی پذیریم.
ما
نظرات امروز مان
را
چه بسا
فردا
تصحیح، تدقیق و حتی رد می کنیم.
۴
همچنین می‌پذیرم
که این بحثی است دراز
دامن و گسترده
که
به
بضاعت علمی و سیاسی رفقایی با دانش بیشتر از من
نیاز دارد.
از این جمله کسری
می توان
به
بیگانگی او
با
طرز تفکر هگل و مارکس و لنین
پی برد.
کسری
ظاهرا
نمی داند که تفکر چیست.
کسری
(و نه فقط کسری)
مغز بنی آدم
را
با
خورجین مملو از فکر
« بضاعت علمی و سیاسی و دانش»
عوضی می گیرد.
مغز
نه
انبان اندیشه
بلکه
ارگان اندیشیدن
است.
اندیشه حاضر و آماده در خورجین مغز
وجود ندارد.
اندیشه
اندیشیده می شود.
روند تفکر (اندیشیدن)
در
روند آنالیز (تجزیه و تحلیل) این مطالب کسری
تشکیل و نمودار خواهد گشت.
۵
همچنین
در
باره بحث "حداکثر آگاهی ممکن "
بسیار سخن می توان گفت
که
من در
این جستار فقط به آن اشاره کردم تا در فرصتی دیگر به آن بپردازم.
منظور از مفهوم خرافی "حداکثر آگاهی ممکن "
چیست؟
اصلا
منظور از آگاهی چیست؟
وقوف؟
شناخت؟
وقوف به چه چیزی؟
فوت و فن و ترفند شناخت چیزها، پدیده ها، روندها و سیستم ها
چیست؟
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر