تحلیلی
از
میمحا نجار
مادر
گویند مرا چو زاد مادر
پستان به دهان گرفتن آموخت
گویند مرا چو زاد مادر
پستان به دهان گرفتن آموخت
۱
شب ها بر گاهواره ی من
بیدار نشست و خفتن آموخت
شب ها بر گاهواره ی من
بیدار نشست و خفتن آموخت
این بیت شعر ایرج میرزا
هم
بسان بیت اول
غیر علمی، غیر منطقی و خرافی
است.
خفتن
امری طبیعی، غریزی و عینی (اوبژکتیو) است
و
نه
امری اکتسابی و آموختنی و سوبژکتیو.
دیالک تیک خواب و بیداری
دیالک تیک اکتیویته و پاسیویته
(فعالیت و انفعال)
دیالک تیک کار و استراحت
دیالک تیک حرکت و سکون
دیالک تیک سخن و سکوت
دلبخواهی
نیست.
این
دیالک تیک عینی
شامل حال هر ذره حتی می شود،
چه رسد به آدمی.
هر حرکتی
سکونی
در
پی
دارد.
هر
بیداری
خوابی
در
پی
دارد.
۲
شب ها بر گاهواره ی من
بیدار نشست و خفتن آموخت
بیدار نشست و خفتن آموخت
نشست مادر بر گهواره
نه
به
نیت خواب آموزی به کودک،
بلکه برای تسکین روحی و روانی کودک است.
برای رهایش کودک
از
جار و جنجال تجارب رنگارنگ روزمره
است.
مادر
بر گهواره کودک
نه
به
مثابه مجسمه،
بلکه
به
مثابه آواز خوان و ناز و نوازشگر
می نشیند.
۳
شب ها بر گاهواره ی من
بیدار نشست و خفتن آموخت
شب ها بر گاهواره ی من
بیدار نشست و خفتن آموخت
کتب درسی در جوامع فئودالی
اسباب بدآموزی اند
و
به
تخریب خانه خرد خردسالان منجر می شوند.
نصرت الله نوح
اهل تحلیل نیست.
اهل توصیف
است.
نصرت الله نوح
فرقی با ایده ئولوگ های اشرافیت فئودالی و روحانی ندارد.
رژیم قاجار و پهلوی
باید
خر بوده باشند
که
چنین کسانی
را
حبس کرده باشند
و
مفت
خورانده باشند.
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر