۱۳۹۸ مهر ۱۶, سه‌شنبه

خرد ـ انسان ـ تاریخ (۸۹)


پروفسور دکتر مانفرد بور
برگردان
شین میم شین

فصل ششم
وظیفه فکری فلسفه کلاسیک بورژوایی آلمان
 
فصل ششم
بخش چهارم

۱
·    فلسفه کلاسیک بورژوایی از همان بدو تشکیل با دعوی زیر پا به صحنه نهاده بود:
·    تشکیل وسیله ای برای تسلط راسیونال (عقلی) بر طبیعت و جامعه.

۲
·    فلسفه کلاسیک بورژوایی در صدد نشان دادن راه تسلط بشر بر طبیعت و جامعه و چگونگی تغییر آندو بوده است.

۳
·    فلسفه کلاسیک بورژوایی پایه کافی برای این مهم را در خرد پیدا کرده بود و خرد با خود فلسفه کلاسیک بورژوایی هویت واحد داشت.
·    (یکسان بود.)

۴

·    فلسفه کلاسیک بورژوایی در امکان جامه عمل پوشی این نیت و ضمنا در «قدرت عقل» (اسپینوزا) تا غلبه بر امپیریسم انگلیس هرگز تردید به خود راه نداده بود.

۵
·    موفقیت های حاصله در شناخت طبیعت (علوم طبیعی ـ ریاضی)، پیشرفت در توسعه علوم در مجموع و پیشرفت در خود فلسفه برای تفکر کلاسیک بورژوایی دال بر صحت راه آن در جهت جامه عمل پوشاندن به دعوی خود و دلیل کافی برای اثبات قدر قدرتی بی حد و مرز خرد بود.

۶
·    این موفقیت ها و پیشرفت ها برای  فلسفه کلاسیک بورژوایی، همزمان دلیل کافی بر این بود که پس از غلبه بر قوای فئودالی ـ استبدادی و ایده ئولوژی های حامی اش، در تحول راسیونال جامعه نیز باید به پیشرفت هایی امیدوار بود.

۷
·    تحقق (واقعیت یابی) راسیونال تسلط بر طبیعت و جامعه برای فلسفه کلاسیک بورژوایی فقط و فقط وابسته به تشکیل مفاهیم، اصول و قوانین فکری عام و به محک خوردن آنها در شناخت طبیعت و جامعه بود.

۸

·    هوبس می نویسد:
·    «فلسفه گشاینده راه گذار از مشاهده چیزهای منفرد به قوانین عام» است.»
·    (توماس هوبس، «خطوط اصلی فلسفه»، بخش سوم، آموزش شهروندان، ص ۶۰)

۹
·    مفاهیم، اصول و قوانین فکری عام اما برای فلسفه کلاسیک بورژوایی، چیزی جز مفاهیم، اصول و قوانین فکری عام خرد نبوده اند.

۱۰
·    و امپیریسم انگلیس، اعتبار درست همین مفاهیم، اصول و قوانین فکری عام خرد را به انکار برخاسته بود.

۱۱
·    امپیریسم انگلیس شرایطی را به وجود می آورد که در آن، خرد، وجود فلسفه و علم و ادامه حیات فلسفه و علم زیر علامت سؤال قرار می گرفت.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر