دایرة المعارف روشنگری: دایرة المعارف فلسفه بورژوائی واپسین (۱)

۱۳۹۷ بهمن ۱۲, جمعه

دایرة المعارف فلسفه بورژوائی واپسین (۱)

مانفرد بور

(1927 ـ 2008)

فیلسوف و مورخ فلسفه

رئیس انستیتوی مرکزی در آکادمی علوم آلمان دموکراتیک

از برجسته ترین نمایندگان مارکسیسم ـ لنینیسم

از مدافعان مارکسیسم ـ لنینیسم در قبال جریانات جدید تحت نام مارکسیسم (مثلا «فلسفه امید» ارنست بلوخ)

اثر معروف او:

«در زمنیه انتقاد از ایدئولوژی بورژوائی»

آثار:

گذار از فیشته به هگل (1965)

عظمت و محدودیت فلسفه کانت (1974)

عقل ـ انسان ـ تاریخ (1977)

تاریخ معقول (1986)

مداخلات، موضعگیری ها، اظهارات راجع به فونکسیون اجتماعی فلسفه و علم (1987)

اروپا و وضع معنوی زمان (میراث معنوی اروپا) (2000)

آرامگاه حکیم پرولتاریا

در گورستان سنت پیوس در برلین

پروفسور دکتر مانفرد بور

برگردان شین میم شین

پیشگفتار

· دایرة المعارف فلسفه بورژوائی در قرن نوزدهم و بیستم (دایرة المعارف فلسفه بورژوائی واپسین) به بررسی گرایشات، ساختارها، شیوه های تفکر و نقاط گرهی شعور فلسفی بورژوازی واپسین و ضمنا مقاطعی از آن می پردازد، منشاء تاریخی آن را عیان می سازد، جایگاه فلسفی سیستماتیک آن را روشن می کند و موضع اجتماعی آن را برملا می سازد.

· اصول تبیین واقعیات امور منفرد در این دایرة المعارف تابع این آماج خوهند بود.

· هدف این دایرة المعارف بررسی روند فلسفه بورژوائی واپسین است که از تفکر بورژوائی کلاسیک شروع می شود و در گذر از تشکیل آن در دهه هفتاد قرن نوزدهم به عصر حاضر می رسد.

· شیوه تنظیم این دایرة المعارف بر مبنای واژه ها و اصطلاحات منفرد نخواهد بود.

· تقسیم بندی فلسفه بورژوائی واپسین به اجزای منفرد آن، اگرچه می توانست به گسترش دانش در این زمینه کمک کند، ولی به تشریح نیم بند این روند تفکر منجر می شد.

· هدف این دایرة المعارف بررسی کل فلسفه بورژوائی واپسین است، تا گرایشات، ساختارها، شیوه های تفکر، نقاط گرهی و مقاطع اساسی آن را به چالش کشد.

· این دایرة المعارف بر این حکم وفادار می ماند که «فقط کل است که حقیقی است» و ادعای مبتنی بر غیر حقیقی بودن کل را رد می کند.

· این دایرة المعارف، فلسفه بورژوائی واپسین را از نقطه نظرهای زیر مورد بررسی قرار می دهد:

الف

· طرز تفکر فلسفه بورژوائی واپسین راجع به طبیعت، تاریخ، جامعه، انسان و انسان ها

· طرز تفکر فلسفه بورژوائی واپسین راجع به شناخت، حقیقت، علم، فن و پیشرفت.

· این دایرة المعارف برای ژرفکاوی بیشتر به سؤال زیر پاسخ می دهد:

· فلسفه بورژوائی واپسین راجع به طبیعت، تاریخ، جامعه، انسان، انسان ها، شناخت، حقیقت، علم، فن و پیشرفت چگونه باید بیاندیشد تا خود را در آئینه اجتماعی آن، یعنی در آئینه جامعه بورژوائی در مرحله معین توسعه و تکاملش، باز یابد.

· به همین دلیل، این دایرة المعارف با فرهنگ های معمولی لغات که بر پایه الفبا تنظیم می شوند، تفاوت خواهد داشت.

· این دایرة المعارف باید بنا بر مباحث معین اکیدا طبقه بندی شود تا تبیین کل فلسفه بورژوائی واپسین امکان پذیر گردد، مباحثی که خودویژگی آنها نه از فرار از کل، بلکه رسیدن به کل باشد.

· تنظیم مباحث منفرد نیز باید با این واقعیت امر انطباق داشته باشد.

· فهرست مباحث این دایرة المعارف نیز باید در راستای حرکت به سوی کل باشد.

· دایرة المعارف بدین طریق با توجه به فهرست مباحث و فهرست رهنما می تواند در اجزای خود و در پیوند درونی خود مورد استفاده قرار گیرد.

· از طریق مقایسه ی فلسفه کلاسیک بورژوائی با فلسفه بورژوائی واپسین می توان گرایشات و شیوه های تفکر بورژوائی واپسین را نمودار ساخت و به بررسی عناصر متشکله آن مبادرت ورزید که به شرح زیرند:

الف

· فرم های ایدئالیستی فلسفه بورژوائی واپسین (ایدئالیسم)

· سیستم متافیزیکی فلسفه بورژوائی واپسین (متافیزیک)

· پدیده های ماتریالیستی فلسفه بورژوائی واپسین (ماتریالیسم)

· درک فلسفه بورژوائی واپسین از جامعه (علوم اجتماعی)

· این دایرة المعارف، نظریات فلسفه بورژوائی واپسین را در زمینه های زیر مورد بررسی قرار می دهد:

الف

· فلسفه تاریخ

· اتیک (اخلاق)

· فلسفه حقوق

· تئوری دولت

· آنتروپولوژی فلسفی

· روانکاوی

· هرمه نویتیک

· اپیسته مولوژی

· منطق

· فلسفه زبان

· توسعه علمی ـ طبیعی فلسفه بورژوائی واپسین

· فلسفه طبیعت

· فلسفه فن (تکنیک)

· بخش اول این دایرة المعارف، تبیین یکپارچه ای از فلسفه بورژوائی واپسین از نقطه نظرهای تاریخی و منظم (سیستماتیک) عرضه می کند.

· بخش دوم آن به بررسی فلسفه بورژوائی واپسین در رابطه با شیوه های تفکر اساسی آن، جریانات منفرد آن، سمتگیری ها و مکاتب آن اختصاص می یابد که به شرح زیرند:

الف

· فلسفه حیات

· پوزیتیویسم

· نئوکانتیانیسم

· نئوهگلیانیسم

· فلسفه کاتولیکی

· پرسونالیسم

· اگزیستانسیالیسم

· استروکتورالیسم (ساختارگرائی)

· تئوری انتقادی

· فلسفه تحلیلی

· فنومنولوژی

· پراگماتیسم

· نئواونتولوژی

· مارکسیسم ستیزی (انتقاد از مارکسیسم)

· کنسرواتیسم (محافظه کاری گرائی) و غیره

· بخش بعدی این دایرة المعارف به تئوری شناخت و تئوری علم فلسفه بورژوائی واپسین اختصاص خواهد یافت.

· این دایرة المعارف نتیجه پژوهش های پیگیری است که سال ها طول کشیده است.

· تدارک آن از سوی افراد زیر صورت گرفته:

الف

· مانفرد بور

اندرئاس گدو

فیلسوف، پروفسور فلسفه مجارستانی

دکترای فلسفه از دانشگاه علوم بوداپست (1959 ـ 1969)

از هیئت تحریریه مجله موسوم به

«بررسی های مارکسیستی جهان»

مؤلف اثار بیشمار

· اندرئاس گدو

روبرت اشتایگروالد

(1925)

فیلسوف آلمانی

از رهبران حزب کمونیست آلمان

مؤلف آثار متعدد

· روبرت اشتایگروالد

· این دایرة المعارف به همت همه جانبه علمای زیرین تدوین شده است:

الف

· هلموت برینگ

· هورت بایر

· هلگا روزه لر

· روت کوشن بشر

· ایرمگارد کریستل پیتلسکاو

· ایره نه کایزر

· بربل دولفینک

پایان

فصل اول

بخش اول

(دعاوی فلسفه کلاسیک بورژوائی)

فرانسیس بیکن

(1561 ـ 1626)

فیلسوف و دولتمرد انگلیسی

مؤسس امپیریسم ماتریالیستی

· فلسفه کلاسیک بورژوائی با فرانسیس بیکن، گالیله و دکارت شروع می شود.

توماس هوبس

(1588 ـ 1679)

فیلسوف، ریاضی دان بریتانیائی و تدوینگر بزرگ «تئوری دولت» در

عصر جدید آغازین

کتاب معروف او «هیولا» نام دارد

· پس از عبور از هوبس، اسپینوزا، لایب نیتس، جنبش روشنگری اروپا و بویژه ماتریالیسم فرانسه، در هگل و فویرباخ به پایان خود می رسد.

· مراجعه کنید به سیر و سرگذشت روشنگری، ماتریالیسم فرانسه در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

ایمانوئل کانت

(1724 ـ 1804)

برجسته ترین نماینده فلسفه کلاسیک آلمان

اثر او تحت عنوان «نقد خرد محض» نقطه عطفی در تاریخ فلسفه و آغاز فلسفه مدرن محسوب می شود.

کانت در زمینه های زیر دورنمای فراگیر نوینی به روی فلسفه گشوده است:

اتیک (انتقاد از عقل عملی)

استه تیک (انتقاد از قوه قضاوت)

فلسفه مذهب

فلسفه حقوق

فلسفه تاریخ

· فلسفه کلاسیک بورژوائی با دعوی شناخت جامعه وارد صحنه شده بود، تا ببرکت این شناخت «جامعه بشری را در روند پیشرفت پایداری به جامعه بهتری» رهنمون شود و «به احقاق حقوق بشریت نایل آید.»

· (ایمانوئل کانت، «دعوای دانشکده ها»، آثار 6 جلدی، جلد 6، ص 351 (1964)، مجموعه آثار، جلد 20، ص ،44 1900)

· فلسفه کلاسیک بورژوائی به توسعه تفکر فلسفی ئی اطلاق می شود که بنا بر گرایشات اساسی اش، مدافع منافع و مطالبات بورژوازی ترقی طلب بوده است:

الف

· بوسیله همین طبقه اجتماعی به پیش رانده شده است.

· و به همین طبقه اجتماعی در مبارزه اش بر ضد ایدئولوژی فئودالی ـ روحانی استحکام بخشیده است.

· و به اثبات سیستماتیکی و تئوریکی جهان بینی بورژوائی کمر بسته است.

· فلسفه کلاسیک بورژوائی در آغاز با روند اجتماعی ـ تاریخی انطباق داشته است:

الف

· تفکر کلاسیک بورژوائی با روند تشکیل و تأسیس بورژوازی به مثابه طبقه اجتماعی انطباق داشته است.

· تفکر کلاسیک بورژوائی با تمایلات سوبژکت اجتماعی انطباق داشته است.

· تفکر کلاسیک بورژوائی با شیوه تولید و نظام اجتماعی جدیدتر و عالی تر در مقایسه با شیوه تولید و نظام اجتماعی فئودالی، یعنی سرمایه داری انطباق داشته است.

· فلسفه کلاسیک بورژوائی از پشتیبانی پیشرفت اجتماعی ـ تاریخی بهره مند بوده است و آگاهانه به این تحول مدد رسانده است.

· فلسفه کلاسیک بورژوائی در رابطه با علوم طبیعی جدید و هنر، منادی نامحدود این روند تاریخی مترقی بوده است.

· فلسفه کلاسیک بورژوائی به مبارزه سرسختانه ای بر ضد عوامل زیر پرداخته است:

الف

· بر ضد شیوه تولید فئودالی

· بر ضد نظام اجتماعی فئودالی

· بر ضد نیروهای اجتماعی فئودالی ـ روحانی

· بر ضد ایدئولوژی فئودالی ـ روحانی

· آماج اصلی فلسفه کلاسیک بورژوائی عبارت بود از شناخت عقلی علوم طبیعی و تاریخی به قصد تشکیل جامعه ای عقلائی.

· رابطه فلسفه کلاسیک بورژوائی با توسعه و تکامل علمی، با تبدیل دانش به فن (تکنیک) و با پیاده کردن دانش در عمل اجتماعی را باید در این رابطه دید.

· فلسفه کلاسیک بورژوائی در رابطه با توسعه و تکامل علمی، تبدیل دانش به فن (تکنیک) و پیاده کردن دانش در عمل اجتماعی، منادی اوپتیمیسم (خوش بینی) بود و مشکلی نداشت.

· فلسفه کلاسیک بورژوائی در رابطه با توسعه و تکامل هنری نیز به همین سان بود.

· در تفکر کلاسیک بورژوائی میان توسعه فلسفی، توسعه علمی و توسعه هنری پیوند تنگاتنگی وجود داشت.

· مشکل فلسفه کلاسیک بورژوائی در پراتیک اجتماعی بورژوائی نوپدید و نوزاد بود.

· تمامت تفکر کلاسیک بورژوائی، یعنی کردوکار فلسفی ـ جهان بینانه، علمی و هنری آن معطوف این پراتیک اجتماعی بورژوائی، یعنی مبارزه ی ضد فئودالی ـ روحانی بود.

· نگرش های مختلف در این زمینه با یکدیگر اختلاف نظر و اختلاف تبیین نظر داشته اند.

· نیت اصلی و آماج همه آن نگرش ها اما یکی بود:

· تشکیل حیات نوین!

· یعنی تشکیل جامعه بورژوائی!

بخش دوم

(نظرات نمونه واری از فلسفه کلاسیک بورژوائی)

· برای تشریح کارنامه ی گرایشات مبتنی بر تفکر کلاسیک بورژوائی به تحریر ده ها جلد کتاب احتیاج است.

· از این رو، ما فقط به تعداد انگشت شماری از نظرات نمونه وار در آن اشاره می کنیم:

لئوناردو داوینچی

(1452 ـ 1519)

دانشمند و هنرمند ایتالیایی دوره رنسانس که در رشته‌های نقاشی، ریاضی، معماری، موسیقی، کالبدشناسی، مهندسی، تندیسگری و هندسه برجسته بود.

یکی از بزرگترین نوابغ

الف

· «هر کار طبیعی در طبیعت در کوتاه ترین مدت زمان ممکنه انجام می پذیرد.»

· (هرتس فلد، «لئوناردو داوینچی ـ متفکر، محقق، شاعر»، مقدمه، ص 12، 1906)

· «بیشترین احساس آنجا ست که بیشترین درد به خاطر ایمان آنجا ست!»

· (همانجا، ص 131)

فرانسیس بیکن

(1561 ـ 1626)

فیلسوف و دولتمرد انگلیسی

مؤسس امپیریسم ماتریالیستی

· «عالی ترین سجایای روح انسانی به شرح زیرند:

الف

· حقیقت جوئی که با دلبستگی و نامزدی قابل مقایسه است.

· حقیقت شناسی که با چشم در چشم با او بودن، قابل مقایسه است.

· حقیقت پرستی (ایمان به حقیقت) که با ازدواج با او قابل مقایسه است.

· (فرانسیس بیکن، «مقالات»، ص 4، 1979)

· آماج حقیقی و قانونی علوم جز استغنای حیات انسانی ببرکت اختراعات و وسایل نیست.

· (مانفرد بور، «ارگانون نوین»، فصل اول، ص 81، 1962)

· حاکمیت بشری بر اشیاء، تنها بر پایه هنرها و علوم میسر است.

· بر طبیعت تنها از طریق تبعیت از آن می توان غلبه کرد.

· چون نتیجه ضرور تبعیت از طبیعت، بهبود مناسبات انسانی و گسترش غلبه انسانی بر طبیعت خواهد بود.

· (ایضا همانجا، فصل اول، ص 129)

گالیله ئو گالیله

(1564 ـ 1642)

مقبره گالیله در فلورانس

فیلسوف، ریاضی دان، فیزیکدان، ستاره شناس

کاشف کشفیات خارق العاده در رشته های مختلف علوم طبیعی

· فلسفه در کتاب های بزرگی تحریر یافته که همواره در برابر چشمان ما گشوده اند.

· (گالیله ئو گالیله، جلد 4، ص 171، 1890)

· بنظر من باید در فهم و فراست کسانی تردید کرد که برای اثبات صحت ادعائی، به جای ارائه دلیل، به اهمیت و اعتبار مراجع و مقاماتی اشاره می کنند.

· آرزوی من این است که مسائل مورد اختلاف آزادانه و بدون کرنش و تعظیم و عرض بندگی از هر نوع طرح شوند.

· به همان سان نیز، هر کس باید در نهایت صداقت به پژوهش و کشف حقیقت بپردازد.

· (ف. یودل، «تاریخ فلسفه جدید»، ص 130، 1924)

رنه دکارت

(1596 ـ 1650)

فیلسوف، ریاضی دان و عالم علوم طبیعی

از مؤسسین راسیونالیسم مدرن عصر جدید آغازین

تفکر راسیونالیستی او را کارتزیانیسم نیز می نامند.

دکارت به وجود ایده های مادرزاد باور داشت.

· «ما به مثابه کودک پا به جهان می نهیم و قبل از استفاده کامل از عقل خویش، نسبت به اشیاء محسوس قضاوت می کنیم.

· به همین دلیل، پیشداوری های بیشماری مانع شناخت حقیقت می شوند.

· ظاهرا راه دیگری جز این وجود ندارد که یکبار در طول عمر خویش تصمیم بگیریم و نسبت به همه چیز شک کنیم، نسبت به هر چیزی که کمترین سوء ظن به فقدان یقین وجود داشته باشد.

· این شک اما باید به تحقیق در زمینه ی حقیقت محدود شود.»

· (دکارت، «اصول فلسفه» (1965)، ص 1)

· از این رو، فلسفه ای لازم است که «بیشترین فایده را برای حیات بشری داشته باشد.

· و ما بوسیله چنین فلسفه ای به شناخت روشن توان و تأثیر آتش، آب، هوا، اجرام آسمانی، آسمان و بطور کلی همه اجسامی که ما را احاطه کرده اند، نایل آییم و چنان سریع و آسان از آن بهره برگیریم که از آچار و انبر و چکش و کلبتین بهره برمی گیریم.

· ما بدین طریق خواهیم توانست، فلسفه را در کلیه زمینه های مربوطه به خدمت گیریم و بر طبیعت تسلط یابیم.»

· (دکارت، «رساله ای در زمینه اسلوب لازم برای استفاده از عقل خویش جهت تحقیق حقیقت در علوم»، ص 69)

توماس هوبس

(1588 ـ 1679)

فیلسوف، ریاضی دان بریتانیائی و تدوینگر بزرگ «تئوری دولت» در

عصر جدید آغازین

کتاب معروف او «هیولا» نام دارد

· «فلسفه عبارت است از شناخت عقلی (راسیونال) معلول ها از علل معلوم و پدیده ها از منشئات معلوم و یا بر عکس، شناخت عقلی علل از معلول های معلوم و منشئات از پدیده های معلوم.

· بزرگترین ارزش و اهمیت فلسفه در این است که ما معلول های قابل پیش بینی را به نفع خود مورد استفاده قرار دهیم و ببرکت شناخت خود و به میزان توان و استعداد خود به بهسازی آگاهانه ی حیات انسانی مدد رسانیم.

· و گرنه، غلبه صرف بر معضلات و یا کشف حقایق پنهان از نظر، آن سان که به حساب فلسفه می گذارند، از ارزش خاصی برخوردار نیست.

· و گرنه در میان گذاشتن خرد و دانش خویش با کسی که امیدی به استفاده از آن جهت ترقی خویش ندارد، بیهوده است.

· علم فقط و فقط خدمتگزار قدرت است.

· تئوری ئی که در هندسه راه و رویه تحقیق است، فقط و فقط در خدمت ساختمان (ابنیه و پل ها و راه ها و غیره) است.

· هدف نهائی از همه گمانورزی ها عمل و خدمت است.

· برای درک فواید فلسفه، بهتر آن است که ترقی ممکنه زندگی بنی نوع بشر در سایه ی آن را در نظر بگیریم و با شیوه زندگی کسانی مورد مقایسه قرار دهیم که فلسفه فقیر هستند.

· بنی بشر بزرگترین ترقی خود را مدیون فن (تکنیک) است:

الف

· مدیون هنر اندازه گیری اجسام و جا به جائی و تحرک آنها ست.

· مدیون هنر حمل و انتقال بارهای سنگین است.

· مدیون هنر تعبیه و ساختمان است.

· مدیون کشتیرانی است.

· مدیون تولید وسایل کار لازم در زمینه های مختلف است.

· مدیون محاسبه ی حرکات اجرام آسمانی، تقویم ها و غیر است.»

· (توماس هوبس، «مقدمات فلسفه»، بخش اول، آموزش اجسام، ص 6 و 9)

· «خرد، شیوه رفتار است!

· تکثیر علم، طریق و راه است!

· رفاه بنی نوع بشر، هدف و آماج است.»

· (توماس هوبس، «هیولا» (1978)، ص 42)

دنیس دیدرو

(1713 ـ 1784)

یکی از خلاق ترین اندیشمندان ماتریالیست روشنگری اروپا

و از مؤلفین برجسته دایرة المعارف

· ثروتی حقیقی تر از بشر و زمین وجود ندارد.

· بشر بدون زمین پشیزی نمی ارزد و زمین بدون بشر.

· (دیدرو، «آثار فلسفی» (1961)، جلد 1، ص 286)

پل تیری د هولباخ

پل هنری تیری د هولباخ

(1723 ـ 1789)

از متفکران رادیکال قرن هجدهم و از همکاران دید رو و دآلمبر و از مؤلفین دایرة المعارف (35 جلدی)

آته ئیست، دترمینیست و ماتریالیست

· انسان ها همیشه مرتکب خطا خواهند شد، اگر دانش تجربی خود راجع به چنین سیستم هائی را که ببرکت قوه تصور بدست آورده اند، دستکم گیرند.

· انسان فراورده و محصول طبیعت است.

· در دامن طبیعت زندگی می کند.

· تابع قوانین طبیعت است.

· انسان نمی تواند رشته رابطه خود با طبیعت را پاره کند.

· انسان نمی تواند حتی در عالم تفکر رشته رابطه خود باا طبیعت را پاره کند.

· تلاش و تقلای روح انسانی در جهت فراتر رفتن از مرزهای مرئی جهان عبث و بیهوده است.

· چون او همواره مجبور به بازگشت خواهد گشت.

· در خارج از چارچوبی که همه چیزها را در برگرفته، چیزی وجود ندارد.

· نمی تواند هم وجود داشته باشد.

· اگر طبیعت انسان را سعادتمند نسازد، او موجود دیگری در ورای جهانی که در آن زندگی می کند، نخواهد یافت که سعادتمندش سازد:

· انسان طبیعت را مطالعه می کند.

· با قوانین ان آشنا می گردد و شاهد انرژی طبیعت و نحوه تأثیرگذاری همواره ثابت و تغییر ناپذیر آن می گردد.

· انسان کشفیات خود را در راه سعادت خویش به کار می بندد و بطرز مسکوتی از قوانین طبیعت تبعیت می کند، قوانینی که او هرگز نمی تواند خود را از چنگ شان آزاد سازد.

· انسان در پی کشف عللی برنمی خیزد که بطرز مستوری احاطه اش کرده اند.

· بلکه بدون کمترین شکوه و شکایت، از تصمیمات قوه یونیورسال (عام، عمومی) تبعیت می کند، قوه یونیورسالی که نه برگشتی می شناسد و نه از قواعد ماهوی خویش سرپیچی می کند.

· (هولباخ، «سیستم طبیعت»، ص 11، 1960)

ایمانوئل کانت

ایمانوئل کانت (1724 ـ 1804)

برجسته ترین نماینده فلسفه کلاسیک آلمان

اثر او تحت عنوان «نقد خرد محض» نقطه عطفی در تاریخ فلسفه و آغاز فلسفه مدرن محسوب می شود.

کانت در زمینه های زیر دورنمای فراگیر نوینی به روی فلسفه گشوده است:

اتیک (انتقاد از عقل عملی)

استه تیک (انتقاد از قوه قضاوت)

فلسفه مذهب

فلسفه حقوق

فلسفه تاریخ

· عصر ما عصر واقعی انتقاد است.

· همه چیزها باید به فرمان انتقاد گردن نهند.

· مذهب با مجتهدینش و قوه مقننه با سلاطینش نفع خود را در آن می بینند که مورد انتقاد قرار نگیرند.

· آنها اما در مقابل سوء ظن برحق نمی توانند مقاومت ورزند و از احترام بی شائبه برخوردار باشند.

· تنها هر آن چیزی که مورد تأیید خرد قرار گیرد و در امتحان آزادانه و علنی خرد قبول شود، می تواند معتبر باشد.

· (کانت، «نقد خرد محض»، الف، ص 12)

· باید دانش تجربی معینی در بنی نوع بشر وجود داشته باشد که به مثابه پدیده ایدئال بر لیاقت و استعداد او در حرکت به سوی جهان بهتر باشد.

· و از آنجا که چنین کاری تنها از عهده موجودی استعدادمند بر می آید، پس بانی آن نیز باید خود او باشد.

· با در نظر گرفتن علت معینی، در صورت مهیا بودن شرایط عملی لازم، می توان پدیده معینی را به مثابه معلول آن پیش بینی کرد.

· بنابرین باید پدیده ای جستجو شود که بطور نامعین بلحاظ زمانی بر وجود چنین علتی و همچنین بر عمل این علیت در نوع بشر دلالت داشته باشد و حاکی از پیشرفت در جهت جهان بهتر به مثابه پیامد اجتناب ناپذیر آن باشد و ضمنا بر تمامت تاریخ گذشته قابل تعمیم باشد، تاریخی که همواره رو به پیشرفت بوده است.

· اما خود این پدیده را نباید به مثابه علت نهائی تلقی کرد.

· بلکه باید آن را دال بر این حقیقت امر و یا نشانه این حقیقت امر (سیر پیشرونده ی تاریخ) دانست.

· بدین طریق، گرایش نوع بشر بطور کلی، البته نه با توجه به افراد منفرد، (چون در آن صورت به شمارش و محاسبه بی سرانجامی گرفتار خواهیم شد)، بلکه با توجه به ملل و دول مختلف در کره زمین می تواند اثبات شود.

· (ایمانوئل کانت، «دعوای دانشکده ها»، آثار 6 جلدی، جلد 6، ص 356 (1964)

· نظرات فرمول بندی شده در این کارنامه ها بر خط فکری حاکم بر فلسفه کلاسیک بورژوائی از آغاز تا پایان آن دلالت دارند که حاوی نکات زیر است:

· شناخت عقلی طبیعت و تشکیل جامعه

· این جهانی بودن (الهی نبودن) پدیده ها

· سیر پیشرونده تاریخ

· قابل شناخت بودن جهان و حقیقت

· تاریخ نگری اوپتیمیستی (مبتنی بر خوش بینی)

· کلیت و توسعه پیشرونده ی بشریت

گئورگ ویلهلم فریدریش هگل

(1770 ـ 1831)

آثار هگل به 14 بخش طبقه بندی می شود:

آثار آغازین (جوانی)

آثار انتقادی ینا

طرح های سیستمی ینا

فنومنولوژی روح

منطق (کوچک و بزرگ)

فلسفه طبیعت

روح سوبژکتیف

روح اوبژکتیف (خطوط اصلی فلسفه حقوق)

فلسفه تاریخ

آثار مربوط به سیاست روز

فلسفه هنر

فلسفه مذهب

فلسفه و تاریخ فلسفه

دایرة المعارف علوم فلسفی

· هگل خط فکری یاد شده را با نظری به پشت سر، ولی بدون گسست از آن، به شرح زیر جمعبندی می کند:

· شهامت حقیقت ایمان به قدرت روح اولین شرط فلسفه است.

· انسان به مثابه روح می تواند و باید خود را به مثابه عالی ترین مرجع محترم در نظر گیرد.

· انسان در باره عظمت و قدرت روح خویش نمی تواند به اندازه کافی غلو کند.

· در برابر این ایمان انسانی هیچ قفل و بست سخت و سفت و سنگینی تاب مقاومت نخواهد داشت و دیر یا زود باز خواهد شد.

· موجود مستور و بسته کاینات هرگز نمی تواند نیروی مقاومت در برابر شهامت شناخت انسانی داشته باشد.

· از این رو، باید دیر یا زود در گنجینه خود را به روی انسان باز کند، محتوا و ژرفای خود را جلوی چشمان او بگسترد و اسباب حظ و لذت او را فراهم آورد.

· (هگل، «آثار 20 جلدی»، جلد 18)

پایان

ادامه دارد

دایرة المعارف روشنگری

۱۳۹۷ بهمن ۱۲, جمعه

دایرة المعارف فلسفه بورژوائی واپسین (۱)

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر