۱۳۹۲ اردیبهشت ۱۶, دوشنبه

جهان و جهان بینی سیاوش کسرائی (63)

سیاوش کسرائی (1305 ـ 1374)
(اصفهان ـ وین)
شین میم شین

بر سرزمین سوختگی

تلاش در جهت تحلیل شعر «بر سرزمین سوختگی»
ادامه
 
در زیر سقف ننگ
در پشت میز نو
سرخوردگی سلاحش را
تسلیم می کند
  
·        مفاهیمی که سیاوش در این بند شعر به خدمت می گیرد، عبارتند از «سقف ننگ»، «میز نو»، «سرخوردگی»، «تسلیم»، «سلاح»

1
مفاهیم «سقف ننگ» و «میز نو»

·        سیاوش با مفاهیم «سقف ننگ» و «میز نو» قصد افشای کدامین حقیقت امر را دارد؟

1

·        او ـ به احتمال قوی ـ همرزمان دیرین خود را در مد نظر دارد که پس از پیروزی انقلاب سفید و حذف فئودالیسم، غریزتا به تأیید مسکوت و یا علنی دستاوردهای انقلاب روی می آورند و تحلیل طبقاتی می یابند. 
2

·        سقف ننگ احتمالا اشاره به آپارتمان و زندگی درخور طبقه متوسط است.
·        اشاره به استفاده چه بسا شرمگین از لذات مادی زندگی است.
·        اشاره به مبادله ایمان توده ای با رفاه بورژوائی نوین است.

3

·        مفهوم «میز نو» احتمالا به ترقی شغلی است که مبارزان دیروز کسب می کنند.
·        می توان گفت که سیاوش دیالک تیک کار و زندگی را به شکل دیالک تیک میز نو و سقف ننگ بسط و تعمیم می دهد.
·        سیاوش با این دو مفهوم از تحول در وجود اجتماعی یاران دیروز خویش پرده برمی دارد.

4

·         سیاوش موافق این تحول در شیوه زیست توده ای ها نیست.
·        از این رو ست که آن را ننگ آور می شمرد و تحقیر می کند.

·        چرا و به چه دلیل؟

·        چرا باید سیاوش مخالف لذت بردن از زندگی باشد؟

·        طرفداری از سوسیالیسم که به معنی ریاضت پیشگی نیست.
·        طرفداری از سوسیالیسم به معنی بهسازی دم افزون شیوه زندگی مادی و معنوی انسان ها ست.
·        طرفداری از سوسیالیسم به معنی گذار از ریاضت به لذت است.

·        چرا باید سیاوش از مفهوم «سقف ننگ» سخن بگوید؟

·        پاسخ این پرسش در مفهوم بعدی سیاوش نهان شده است:

2
مفهوم «سرخوردگی»

·        تغییر وجود اجتماعی انسان ها، تغییر شیوه درآوردن نان سفره، تغییر شیوه زیست به مثابه علت، نمی تواند معلولی را به دنبال نکشد.
·        دیالک تیک علت و معلول، یکی از دیرآشناترین دیالک تیک های عینی است.
·        دیالک تیک علت و معلول عطر شورانگیز اندیشه های ارسطو را به مشام آدمی می آورد، اندیشه های ارسطو ـ هیولای بی همتای جهان باستان کلاسیک ـ را، غول بی همتای آنتیک را.

1

·        تغییر وجود اجتماعی انسان ها به تغییر وجود اجتماعی آنها ختم نمی شود، بلکه شعور اجتماعی انسان ها را زیر و رو می کند:
·        ورود به زیر سقف ننگ و نشستن در پشت میز نو به تحول طرز تفکر تازه وارد پشت میزنشین می انجامد.
·        کمتر کسی بسان سیاوش به دیالک تیک وجود اجتماعی ـ شعور اجتماعی وقوف دارد.
·        تغییر وجود اجتماعی همان و سرخوردگی همان.
·        ورود به زیر سقف ننگ و جلوس در پشت میز نو همان و پشت پا زدن به باورهای کهن همان.

2

·        سیاوش نمی خواهد که همرزمانش فریب لذت کاپیتالیستی را بخورند و رسالت تاریخی خویش را به باد فراموشی بسپارند.
·        ولی چند و چون انسان ها صرفا به اراده و خواست آنها تشکیل نمی شود.
·        چند و چون انسان ها در دیالک تیک جبر و اختیار قوام می یابد و در این دیالک تیک نقش تعیین کننده از آن جبر است.
·        و لذا از سرخوردگی گریز و گزیری نیست.

3

·        انقلاب سفید تکخال دربار و امپریالیسم بود که کمر توده های مولد شهر و روستا را شکست، ولی علیرغم آن یکی از وصایای مهم جنبش انقلابی سرکوبگشته را جامه عمل پوشاند، محو قطعی فئودالیسم را.
·        گیرم که طبقه اجتماعی مغلوب دوباره به قدرت رسید، ولی برگشت به فرماسیون برباد رفته نتوانست صورت گیرد و نمی توانست هم صورت گیرد.
·        تضاد چرکین شعله ور در شرایط کنونی، به احتمال قوی تضاد زیربنای کاپیتالیستی با روبنای فئودالی ـ مذهبی ـ قرون وسطائی است.

4

·        ضد انقلاب (سفید) پیروز روبنای ایدئولوژیکی بورژوائی را هرگز در اختیار نداشته است.
·        از این رو ست که فرماسیون سرمایه داری در حال حاضر از روبنای ایدئولوژیکی بورژوائی محروم است.
·        مناسبات تولیدی جامعه، کاپیتالیستی است، ولی روبنای ایدئولوژیکی جامعه آمیزه حیرت انگیزی از عناصر فئودالی ـ برده داری ـ مذهبی است.

·        تراژدی مردم ایران اما نه فقط این پدیده، بلکه این حقیقت امر است که دوران کنونی نه دوران رشد و شکوفائی مناسبات تولیدی سرمایه داری (قرن هجدهم و نوزدهم)، بلکه دوران گندیدگی سرمایه داری است، دوران بحران عمومی فراگیر سرمایه داری است و لذا دوران گذار از سرمایه داری به سوسیالیسم است، دوران گذار از ماقبل تاریخ به تاریخ واقعی است.

5

·        از این رو، اوپوزیسیون بورژوائی در هر کشوری فاقد  توان و ظرفیت (پوتانسیل) انقلابی است.  

·        کلید رهائی دیری است که دیگر نه در فرتوت و دستان لرزان اوپوزیسیون بورژوائی، بلکه در دستان پینه بسته دهقانان و کارگران است.

·        مردم این گونه کشورها چاره ای جز گرد آمدن زیر پرچم پرولتاریا و متحدین زحمتکش آن  ندارند.

·        اکنون حتی دفاع از آماج های لیبرالی و فرمال ـ دموکراتیک به عهده پرولتاریا ست.
·        شعارهای پیشین آزادی ـ برابری ـ برادری که بورژوازی آغازین بر پرچم رهائی بخش خویش نگاشته بود، اکنون برای خود بورژوازی به رؤیا و ایدئال بدل شده اند و خود به هیچوجه توان دفاع راستین از آنها را ندارد.
6

·        هم پیروی از اوپوزیسیون بورژوائی در شرایط کنونی خطا ست و هم دنباله روی و یا تأیید ضد انقلاب (سفید) فئودالی ـ برده داری ـ بورژوائی ـ مذهبی ـ قرون وسطائی فاجعه بار است.
·        این البته به معنی صرفنظر از تشکیل جبهه وسیع از همه طبقات و اقشار مترقی نیست.
·        مسئله تنها هژمونی طبقاتی این جبهه است.
·        اگر قرار باشد که کشتی انقلاب رهائی بخش به سامان خود برسد، سکاندار آن باید پرولتاریای انقلابی سازمان یافته وآگاه باشد و بس.

ادامه دارد

۱ نظر:

  1. ویرایش:
    کلید رهائی دیری است که دیگر نه در دستان فرتوت و لرزان اوپوزیسیون بورژوائی، بلکه در دستان پینه بسته دهقانان و کارگران است.
    با پوزش

    پاسخحذف