۱۴۰۳ مهر ۱۵, یکشنبه

خود آموز خود اندیشی (۱۰۸۱)

 

شین میم شین

بوستان

باب سوم

در عشق و مستی و شور

حکایت دوم

(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۸۳ ـ ۸۴)

ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم

 

(غزلیات سعدی، ص ۱۲۸)

 

گمان برند، که در باغ عشق، سعدی را

نظر به سیب زنخدان و نار پستان است

 

مرا هر آینه خاموش بودن اولی تر

که جهل پیش خردمند، عذر نادان است

 

و ما ابری نفسی و لا ازکیها

(با اینهمه خود را از هوای نفس مبرا نمی دانم.)

که هرچه نقل کنند، از بشر در امکان است.

 

معنی تحت اللفظی:

خلایق خیال می کنند که در باغ عشق، سعدی دنبال سیب چانه و انار پستان می گردد.

سعدی ترجیح می دهد که خاموش باشد.

برای اینکه خلایق خر اند و سعدی، خردمند است.

علیرغم آن ادعا و این سکوت،

سعدی فاقد تمایلات غریزی نیست.

بی اعتنا به اینکه راجع به او چه گویند.

 

ظاهرا شیخ اجل مورد انتقاد قرار گرفته و به زن بارگی متهم شده است و این غزل دفاعیه او ست.

 

این جور استدلال ها را استدلال فئودال مآبانه می نامند:

همه چیز گفتن، ضمن هیچ چیز نگفتن.

 

سعدی خود را از هوای نفس مبری نمی داند، با این حال منظورش از شاهد سمرقندی، زنی زیبا نیست.

 

حق با سعدی است،

 زن زیبای سمرقندی، که تیغ نمی کشد و آدم نمی کشد.

 

زنجماعت

هفتصد و پنجاه سال بعد،

 به این مرحله از تکامل خواهند رسید.

 با مردجماعت، برابرحقوق خواهند شد و در زندان های بغداد به زجر و شکنجه و تحقیر و توهین جوانان عرب خواهند پرداخت.

 

سعدی و حافظ

 باید مفاهیم انتزاعی خود را برای رفع سوء تفاهم

 جامه مشخص بپوشانند، تا کسی به دامن آلودگی متهمشان نکند.

شاهد کذائی می تواند شاهزاده ای و یا فئودال زاده ای باشد، ولی هرگز نمی تواند پیر جهانگریزی، شیخ گوشه نشینی، امامی، خلیفه ای، مرجعی، خدائی باشد.

 

شیخ و زاهد پیر و خدا و خلیفه که تیغ بر کمر از جلوی کسی رد نمی شوند که مثل توله سگی دنبالشان بیفتد و در نهفت نظربازی کند.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر