۱۴۰۳ مهر ۱۴, شنبه

درنگی در سخنی از کارل مارکس ( ۶) (بخش آخر)

 
 

درنگی

از

شین میم شین

 

کارل مارکس
 
 درست در همين دوره‌هاى بحران انقلابى ست 
که با ترس و لرز از ارواح گذشته مدد ميطلبند،
 نامهايشان را به عاريت مي گيرند و شعارها و لباسهايشان را،
 تا در اين ظاهر آراسته و در خور احترام و با اين زبان عاريتى 
بر صحنه جديد تاريخ ظاهر شوند.
 
همانطور که ذکرش گذشت،
  این برگشت ها به سنن بر باد رفته 
واکنش های صوری و سطحی و فرمال اند 
و 
می توانند با درونمایه های متضاد پر شوند.
 
با توسل به سنن بر باد رفته
هم می توان به حرکتی انقلابی اقدام کرد و هم به حرکتی عمیقا ارتجاعی. 

این واکنش ها خاص دوره های بحران انقلابی نیستند.
 
فاشیسم ایتالیا و اسپانیا و نازیسم نازی آباد (آلمان)
هم برای تحقق اوتوپی های جنون آمیز خود  به بدترین خرافات سنتی روی آوردند.
 
فوندامنتالیسم های اسلامی
(همشیره فاشیسم)
هم دیری است که همه اداها و اطوارها و اسامی و اندرزهای انبیاء و ائمه و اولیا را به خدمت می گیرند.

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر