میم حجری
انسان پول را آفرید و خود، بنده آن شد.
مارکس
پول چیست؟
پول
مخلوق بشر نیست.
پول خلق نمی شود.
پول کشف می شود.
پول
دلالی است
و
بر خلاف دلال که جاندار است،
بی جان است.
دلال را نه کسی خلق می کند و نه می پرستد.
دلال را کشف می کنند و به خدمت می گیرند.
دلال واسطه میان خریدار و فروشنده است.
دلال میانجی میان صاحب کالا و مشتری کالا ست.
نقل بریده ای از آثار مارکس
با مارکسیسم منافات دارد.
مارکس در جای دیگر
همین اندیشه نیم بند و ناقص و نارسای خود را تکمیل و عملا تصحیح کرده است.
پول
روزی
بزغاله ای، گلیمی، پوستینی و کلاهی بوده است.
پول در طول تاریخ
فرم عوض کرده است و سکه و اسکناس و چک و سیلی شده است.
پول
در تحلیل نهایی
کالا ست.
پول کالای کالا هاست.
پول کالایی است که با آن می توان هر کالایی را خرید.
پول پرستی
در واقع
فرمی از کالا پرستی است.
کالا اما چیست؟
کالا
روح (اندیشه) تجسم مادی یافته است.
کالا
نیروی فکری و فیزیکی ئی است که در طبیعت مادی نفوذ کرده است.
کالا = طبیعت اول (مثلا پوست گاو، سنگ آهن، درخت، علف و غیره) + نیروی فکری و فیزیکی انسان (موجودی نیمه طبیعی و نیمه جامعتی)
کالا
هم
خلق نمی شد.
کالا تولید می شود.
به زبان فردوسی
در روند کار انسانی
از ناچیز (پوست گاو) چیز (چرم و کفش و کیف و غیره) تولید می شود.
انسان
به قول مارکس
در حقیقت
نه
کالا
را
نه پول
را
بلکه ماهیت انسانی خلاق خود را
مولدیت خود را
آدمیت خود را
می پرستد.
پول پرستی و کالاپرستی
در تحلیل نهایی
به معنی خودپرستی
به معنی انسان پرستی
به معنی هومانیسم سرشته به ناتورالیسم است.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر