۱۴۰۱ بهمن ۱۴, جمعه

زندگی مارکس و انگلس (۳۵۴)

     

 هاینریش گمکوف

برگردان

شین میم شین

 

فصل بیست و چهارم

«زندگی ما بیهوده نبود.»

  

۳

تظاهرات سیاسی فتح آمیز

 

نقطه اوج سیاسی در سال های آخر زندگی انگلس،

مسافرت های او در سال ۱۸۹۳ به اقصاء نقاط قاره اروپا بود.

 

مسافرت در تمامی طول حیات انگلس، برایش دلگشایی بزرگی بود.

 

  انگلس

ضمنا

استراحت از کار کمرشکن را با آشنایی، یعنی با بررسی کشور میزبان و سکنه و فرهنگ و زبان و عادات زندگی مرسوم در آن

  پیوند می داد.

 

در «سفر کوتاهش به امریکا»

همراه با کارل شورله مر، الئانور مارکس ـ اولینگ و ادوراد اولینگ (همسر دختر مارکس)

و

دو سال بعد

در سفر به نروژ باز هم همراه با شورله مر

نیز

قضیه از همین قرار بود.

 

سفر برنامه ریزی شده انگلس در سال ۱۸۹۳ به المان و سوئیس نیز می بایستی خصلت کاملا خصوصی داشته باشد.

 

آگوست ببل او را دعوت کرده بود.

 

اما سفر آموزشی ـ پرورشی

به

تظاهرات سیاسی فتح آمیز

مبدل شد.

 

در شهر کلن

آگوست ببل و ژولی ببل (پرولتر لایپزیگی اصیل و سوسیالیستی شجاع) منتظر انگلس بودند.

 

  انگلس

ژولی ببل را دورادور می شناخت، ولی هنوز شخصا ندیده بود.

 

  انگلس

با گذر از شهر استراسبورگ به سوئیس رفت تا در کوهستان های آنجا چند روزی استراحت کند

و

در ۱۲ ماه اوت به شهر زوریخ سفر کرد.

 

آنجا

در ۱۲ ماه اوت

کنگره سوم انترناسیونال دوم  برگزار می شد.

 

  انگلس

در جسله پایانی کنگره شرکت ورزید.

 

  او

در ورود به سالن کنگره مورد استقبال توفانی حضار قرار گرفت.

 

  از او خواستند که واپسین کلام در پایان کنگره را بر زبان راند.

 

  انگلس

در

سخنرانی کوتاهی به سه زبان آلمانی، انگلیسی و فرانسوی،

خدمات تاریخی کارل مارکس و خدمات انترناسیونال اول

 را 

یادآور شد.

 

  انگلس

از نمایندگان پرولتاریای بین المللی شرکت کننده در کنگره خواست

که

علیرغم خودویژگی های ملی،

وحدت مبارزه بر ضد سرمایه 

را

 پاس بدارند.

 

  انگلس

تحت هلهله و هورای حضار اعلام داشت:

«ما باید بحث و هماندیشی را مجاز داریم، اگر سودای استحاله به فرقه ی مذهبی ئی را در سر نداریم.

ولی موضع مشترک مان باید حفظ شود.»

(مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۲۲، ص ۴۰۸)

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر