جینا روک پاکو
(۱۹۳۱)
برگردان
میم حجری
۱
تولد مینی موش
· در ماه آوریل، میتسه گربه ـ مینی موش پا به عرصه جهان می گذارد.
· گربه مادر راضی و خشنود است.
· گربه مادر علاوه بر میتسه گربه ـ مینی موش، دو بچه گربه نر هم زائیده است.
· مینی موش خیلی کوچولو است.
· او می خوابد، می نوشد و رشد می کند.
· مینی موش پس از ده روز، برای اولین بار چشمانش را باز می کند.
· طولی نمی کشد که از سبد بیرون می آید و شروع به گشت و گذار می کند.
· به پشت صندوق و زیر کمد می خزد، اما گربه مادر او را از موهای گردنش می گیرد و بیرون می آورد.
· با زبان ناهموارش موهای خود را نظافت می کند.
· مینی موش از گوش های برادرانش می گیرد و با دست به دماغ شان می زند.
· بعد با هم بازی می کنند.
· آنها با هم کشتی می گیرند و به شکل پشمگلوله رنگین در می آیند.
· یکبار جنگ و دعوا داشتند.
· مینی موش گاز می زند، چنگ می زند و فیش فیش کنان تهدید می کند.
· «میاو!»، گربه مادر دعواشان می کند.
· گربه کوچولوها دست از سر یکدیگر برمی دارند.
· مینی موش دهندره می کند و همه با هم به زیر پشم گرم شکم مادر می خزند.
· طولی نمی کشد که خرناس گربه مادر، گربه های نر کوچولو و مینی موش گوش فلک را کر می کند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر