
پروفسور دکتر
ولفگانگ ایشهورن
اریش هان
مانفرد پوشمن
روبرت شولتس
هورست تاوبرت
و
دهها تن دیگر
(۱۹۶۹)
برگردان
شین میم شین
مناسبات
۴۴
· در مفهوم مناسبات جامعتی، واقعیت اجتماعی ئی جمعبندی می شود و تبیین می یابد (تجرید می یابد. مترجم) که به مثابه واقعیت عینی، در مقابل فرد و یا گروه ها، طبقات و دیگر همبودها قرار می گیرد.
۴۵
· این واقعیت عینی، در عین حال، در هر نقطه زمانی وجود خود، مناسبتی تاریخی گشته است.
· به قول کلاسیک های مارکسیسم، «مناسبت تاریخا تشکیل یافته نسبت به طبیعت و مناسبت تاریخا تشکیل یافته ی افراد نسبت به یکدیگر است.»
· (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۳، ص ۳۸)
۴۶
· از این رو، رابطه سوبژکت ـ اوبژکت نه به لحاظ ساختاری (به مثابه رابطه فرد ـ گروه ـ جامعه)، بلکه همزمان به مثابه رابطه نسل ها نسبت به یکدیگر وجود دارد.
· (یعنی دیالک تیک سوبژکت ـ اوبژکت نه در فرم دیالک تیک سوبژکت ـ اوبژکت، بلکه ضمنا در فرم دیالک تیک کهنه و نو (دیالک تیک نسل قدیم و نسل جدید)، دیالک تیک گسست و پیوست (نفی نفی) بسط و تعمیم می یابد. مترجم)
۴۷
· مفهوم نسل در اینجا نه فقط به معنی فیزیکی اش، به معنی سن و سال، بلکه علاوه بر آن به معنی مرحله توسعه تاریخی به کار می رود.
۴۸
· افراد نه فقط در وجود فیزیکی شان توسط پیشینیان شان مشروط می شوند، بلکه نیروهای مولده انباشت گشته و مناسبات تولیدی باقی مانده از آنان را نیز در اختیار می گیرند و بدین وسیله در کردوکارشان به لحاظ تاریخی (تاریخا) دترمینه می شوند (تعین می یابند.)
۴۹
· هر نسلی کردوکار به میراث مانده از پیشینیان را تحت شرایط و اوضاع جدید، تداوم می بخشد و از سوی دیگر با کردوکار تغییریافته خویش، شرایط و اوضاع به میراث مانده را تغییر می دهد.
۵۰
· این ممان (گشتاور) تاریخی را نیز مارکس در مفهوم مناسبات جامعتی وارد می کند.
۵۱
· تحت شرایط تاریخی معین، عینیت یابی و شیئیت یابی مناسبات جامعتی به تجسم آنها و یا به بیگانه گشتن آنها از افراد مبدل می شود.
· (یعنی مبرا از عواطف و احساسات و خیالات تبیین می یابد. مترجم)
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر