۱۳۹۹ آذر ۲۰, پنجشنبه

کلنجار سنگ سخنگویی با سگ سخن جویی (۲۱۸)

 

Bild
 
اثری از بی
 
میم حجری 
 
۱۸۵۱
  سنگ سخنگو


گر چشم دل بر آن مه آیینه رو کنی

سیر جهان در آینه ی روی او کنی


خاک سیه مباش که کس برنگیردت

آیینه شو که خدمت آن ماهرو کنی


جان تو جلوه گاه جمال آنگهی شود

کایینه اش به اشک صفا شست و شو کنی


خواب و خیال من همه با یاد روی توست

تا کی به من چو دولت بیدار رو کنی


درمان درد عشق صبوری بود ولی

با من چرا حکایت سنگ و سبو کنی


خون می چکد ز ناله ی بلبل درین چمن

فریاد از تو گل، که به هر خار خو کنی


دل بسته ام به باد، به بوی شبی که زلف

بگشایی و مشام مرا مشکبو کنی


اینجاست یار گم شده گرد جهان مگرد

خود را بجوی سایه اگر جست و جو کنی


۱۸۵۲
  سنگ سخنگو
  
قصه هایی رخ نداده ایم اغلب.

سگ سخن جو
 
این اندیشه
حاوی ایرادات ایده ئولوژیکی جدی است:
اولا
انسان
قصه نیست.
 
انسان
سوبژکت است
قصه پرداز است
قصه گو ست
زینده در عرصات هستی و بعد در عرصات قصه است.
 
ثانیا
قصه
ثانوی است.
 
بدون رخدادی
قصه ای تشکیل نمی یابد.
 
قصه رخ نمی دهد.
 
قصه رخداد را استه تیزه می کند و جامه هنری بدان می پوشاند.
 
۱۸۵۳
  سنگ سخنگو
 

 میخوام داوطلب دریافت واکسن کووید۱۹ ایرانی بشم

اگه بمیرم دیه هم میدن

 

سگ سخن جو

  

مگه جماران واکسن ساخته؟
جل الخالق
 
با آیة الکرسی و یا با آیة البخاری؟
 
واکسن را همه جا نخست به شورای نگهبان و پاسبان و سرگروهبان و خبرگان می زنند ونه به جوانان.
 
دیه هم فرمی از مبارزه طبقاتی از بالا ست. 
 
۱۸۵۴
  سنگ سخنگو
 
اعدام نکنید
 
سگ سخن جو
  
پس چه کنند؟
اینها تنها هنر و شق القمری که دارند
اعدام هر نفسکشی
است
چه با بهانه و چه بی بهانه.
مش صادوخ از خلخال
گفت:
اعدام می کنیم اگر بیگناه بود میره بهشت
و
اگر باگناه بود
چه بهتر.
لذتی که در مرگ است
در
زندگی نیست
 
۱۸۵۵
  سنگ سخنگو
 

همسایمون دخترشو با پسر دیده، داشت داد میزد تا تو خونه منی حق نداری دوس پسر داشته باشی، وقتی شوهر کردی با هرکسی خواستی دوس شو 

قشنگ رید با نصیحتش

سگ سخن جو
 
این چیزها پس از تحلیل قابل فهم اند.
 
پدر
دختر را
جزو اشیاء می داند
و
بسان اشیاء
جزو مایملک خود می داند
و
ازدواج دختر را
به مثابه تعویض مالکیت
تلقی می کند.
پدر
پس از ازدواج دختر
خود را سلب مسئولیت میکند
تا
شوهر
کسب مسئولیت می کند.
هراس پدر از این است که دخترش ج. شود
شوهر گیر نیاورد و سربار خانواده شود.

۱۸۵۶
  سنگ سخنگو
 
یعنی چی که میگن پسری پول نداره چرا وارد رابطه میشه؟! پول نداره قلب که داره.
 
سگ سخن جو
 
تو از یک میلیون دختر
نمی توانی یکی پیدا کنی که به دلیل قلب با پسری رابطه برقرار کند.
 
اگر تردید داشتی
تویت ها را بخوان.
با پسری که آه در بساط ندارد
حتی نمی توان در کوچه و خیابان قدم زد
چه رسد به گذشتن از جلوی کافه ای و یا فروشگاهی
ورود و خرید پیشکش پولداران

۱۸۵۷
  سنگ سخنگو

آدم وقتی دلش یکیو میخواد ولی ازش دوره باید چیکار کنه؟
 
سگ سخن جو
 
یعنی خودت نمی دانی؟
امروزه به برکت رشد علم و فن
فاصله مسئله ای نیست.

 
 ۱۸۵۸
  سنگ سخنگو
 
واقعا نمیفهمم چرا لاشی ترین پسرا،
زن افتاب مهتاب ندیده 
میگیرین 
و برعکس! 
بقول هدایت: 
فاحشه کسی است که در زندگیش از همخوابگی با بزغاله نگذشته است
 اما قصد دارد با دختر باکره ازدواج کند!
 
سگ سخن جو
 
نقل قولت از هدایت مغشوش است:
فاحشه در قاموس هدایت
زن
است.
زن فاحشه که با دختر باکره ازدواج نمی کند.
 
ازدواج با کسی
ضمنا
ربطی به عقل و اعتقاد و اخلاق کسی ندارد.
دل می رود ز دستش
و
با
ج. نر و یا زن
ازدواج می کند


۱۸۵۹
  سنگ سخنگو
 
اینایی که همش نود میخوان
اینا باید اینه حموم میشدن
 
  سگ سخن جو
 
نود که به معنی عکس برهنه از زنی و یا نری نیست.
مفاهیم مد روز رایج در فضای مجازی
را
باید
تعریف کرد تا سوء تفاهم پیش نیاید.
نود
عکس مانی پولاتیو از کسی است و نه عکسی واقعی و طبیعی از او.
کسی حتی به دیدن آلن دلون و مرلین مونرو در حمام
حاضر نمی شود چه رسد به دیدن نران و زنان جماران

۱۸۶۰
  سنگ سخنگو
 
در شبی که گذشت ما مافیای لاستیک و از دست دادیم 
 
  سگ سخن جو
 
هراسی نیست.
مافیا
ریشه های عمیق در ساختار خانواده دارد.
حتی اگر همه نران خانواده مافیا
دستگیر و اعدام شوند
زنان مافیا
رهبری باندها را به عهده می گیرند.
در ایتالیا
اکنون
مادران و خواهران و دختران بوس های مافیا
زورگیران درجه اول اند.
گزارشات مفصلی از زنان مافیا منتشر شده است


۱۸۶۱
  سنگ سخنگو
 
الان سينگلم پشه نر از كنارم رد نميشه 
اما كافيه بفهمن دوس پسر دارم
 از لوله جارو برقي يه پسر قد بلند ورزشكار ثروتمند مهربون تك فرزند مياد جلوم 
غش و ضعف ميره
 
  سگ سخن جو
 
دلیلش چیست؟
 

۱۸۶۲
  سنگ سخنگو
 
تو زندگی من مشکلات مثل دستمال کاغذی میمونه، یه دونه برمیدارم یکی دیگه میزنه بیرون
 
  سگ سخن جو
 
شاهکار.
زنان جماران
طنزپردازان طنازند
 

۱۸۶۳
  سنگ سخنگو
  
دانشمندان میگن بعد از کرونا جهان پونزده سال به عقب بر میگرده  
 
  سگ سخن جو
 
کدام دانشمندان چنین چیزی گفته اند؟
چرخ تاریخ که به عقب نمی چرخد.
اجامر جن ـ قوری جماران هم می خواستند تاریخ را به صدر اسلام برگردانند.
فوندامنتالیسم (برگشت به ریشه ها، بنیادگرایی) همین است.
ولی دیدند که شدنی نیست.
دیگر کسی حاضر به سفر با شتر و اسب و خر نمی شود و خود بورژوا شدند.
 

۱۸۶۴
  سنگ سخنگو
 
چرا یسریا اینجا اینقدر بیشعورن از هر کثافت کاریشون عکس میزارن مینویسن حالم بهم میخوره بسه دیگه فهمیدیم چقدر لاشیو هرزه و کثافتی
 
  سگ سخن جو
 
دار و ندار جوانان جماران
آلات تناسلی شق و رق شان و شق القمرهای مربوطه است.
خلایق آن می کنند که می توانند بکنند.
ایران شده عیران.
ترحم انگیز کسانی اند که پس از سرنگونی جماران
بخواهند جامعه بسازند.
جامعه سازی با زباله
تماشایی است
 

۱۸۶۵
  سنگ سخنگو
 
کاش منم بال داشتم
ﺑﺎ ﺩﺳﺘﻪ ﻏﺎﺯها از تالاب انزلی به کانادا ﺭﺍﻩ میفتادم 
 
  سگ سخن جو
 
کانا یعنی کاینه دا
واژه المانی است:
جایی که کسی نیست.
کانادا شده انگلستان ثانی
همه انگل های جهان در کانادا زندگی انگلی می کنند
 

۱۸۶۶
  سنگ سخنگو
 
ی آدمایی هم هستن به صحبتهاشون نگاه میکنی فقط خودخواهیه، فقط خودم.
 
  سگ سخن جو
 
دیری است که اگوئیسم (خودپرستی)
فضیلتی محسوب می شود
فضیلتی که می توان آرزویش کرد
خلایق خر
نه فقط خردستیز
بلکه خودستیزند
بمب بر کمر خود و توله های خود می بندند و در محل تجمع مردم منفجر می کنند
به عملیات آموک دست می زنند
مسلسل می خرند
همکلاسی های خود را درو می کنن
بعد خودکشی می کنن
 

۱۸۶۷
  سنگ سخنگو
 
خانمایی که میخوان پوست صافی داشته باشن لطفا بیان دایرکت

Bild
 
  سگ سخن جو
 
بنا بر این تئوری خیلی خیلی علمی ـ جمارانی ـ نریمانی
آنچه خوبان همه دارند
جنده ها و جاکش ها
در جا دارند.

خلایق فکر می کردند که جنده ها و جاکش ها
سیفلیس و سوزاک و ایدز وامراض لاعلاج دیگر دارند
 
۱۸۶۸
  سنگ سخنگو

بی تو حتی من از آغوش خودم دورترم

مرد بی شانه به هنگام شکستن یعنی . . .
کوهی از حادثه پنهان شده در من یعنی . . .

منم و داغ نگاهی که به قلبم زده ای
آتش خرمن آهی که به قلبم زده ای

قول دادی همه ی دار و ندارم باشی
در تنم رخنه کنی، فصل بهارم باشی

من به بد قولی چشمان تو عادت کردم
به همین بودنت از دور قناعت کردم

ترسم این است بیایی و صدایم نکنی
کوهی از درد ببینی و دعایم نکنی

ترسم این است صدایم به صدایت نرسد
بدوم با سر و سر باز به پایت نرسد

نکند حادثه ای باز به بادم بدهد
داغ فهمیدن یک راز به بادم بدهد

نکند جای تو را فاصله ات پر بکند
خاطره روی تورا سایه تصور بکند

از تمام تو فقط فاصله ات سهم من است
عشق وا مانده ی بی حوصله ات سهم من است

آنقدر سوختم از فاصله بی تاب شدم
بین صد خاطره گندیدم و مرداب شدم

آه، مرداب شدم، تا که تو دریا بشوی
پای تو آب شدم، تا که تو سر پا بشوی

مو به مو پیر شدم تا تو کنارم باشی
از همه سیر شدم تا کس و کارم باشی

این همه شعر نگفتم که بخوانی،بروی
پای یک مرد زمین خورده نمانی،بروی

سخت ماندم که مرا یاد تو رسوا نکند
در خودم گریه کنم بغض دهان وا نکند

خبر رفتن تو تلختر از هر خبر است
بوسه دلگیرترین لحظه قبل از سفر است

بی تو حتی من از آغوش خودم دورترم
از کهنسالی این فاصله رنجورترم

تَرَم اندازه ی ابری که به باران بزند
تو در این شهر نباشی، به بیابان بزند

هرچه بر سر بزند عاقبتش وصلی نیست
جز غم انگیزی پاییز دگر فصلی نیست

آخرین فصل من از بودن تو فاصله داشت
یک بغل خاطره صد بغض هزاران گله داشت

گله یعنی نشود راه تو را سد بکنم
حال با خاطره های تو چه باید بکنم؟


پویاجمشیدی
 
بوسه دلگیرترین لحظه یِ قبل از سفر است  
پویا جمشیدی
 
  سگ سخن جو
 
بشنو
ولی باور مکن.

در ط. جماران
از خرد تا کلان
همه به فکر ریش اند
و
بی اعتنا به ریشه اند.


۱۸۶۹
  سنگ سخنگو
 
سازمان حمایت از مردان در اعتراض به نامگذاری اولین شب زمستان به نام یلدا تصمیم گرفت اولین روز تابستان را که بلندترین روز سال است به نام ""یداله "" نامگذاری نماید
 
  سگ سخن جو
 
جدی؟
پس عنوان سازمان را هم تصحیح کنند:
سازمان حمایت از نران جماران
مرد کجا بود در ط.
 

۱۸۷۰
  سنگ سخنگو
 
مشتري هميشكي اومده تو فست فودي بهم گفت اين و اون غذا رو ميخواد منم همونجا كه نشسته بودم به همسرم گفتم اينا رو ميخواد ، آقاهه بعدن برگشته به من ميگه شما يوقت خسته نشي همينجا نشستي دستور ميدي
همين مشتري هر روز تو واتساپ برام مسيج ميده ، ملت رد دادن 
 
  سگ سخن جو
 
همین واکنش مشتری
حاوی اطلاعات سوسیولوژیکی (جماران شناسی) ارزشمندی است.
ضمنا با پیام واتساپی اش منافات ندارد.
زن ـ تصویر فئودالی همینه:
زن
کنیز و کلفت بی اجر مزد مولتی فونکسیونال (چندین کارکردی) است:
آشپز
خیاط
بنا
رنگرز
رختشو
سپور
پزشک
داروساز
روانپزشک
حمال
و
جانان و ج. مجانی.


۱۸۷۱
  سنگ سخنگو
 
کشف کردن ادما اونقدرا هم سخت نیس فقط گاهی ما اونقدر عینک شخصی به چشم داریم که نمی خوایم جز اونچه خودمون میخواد رو ببینیم!
 
  سگ سخن جو
 
یکی از معایب سوبژکتیویسم
همینه.
منافع خصوصی آدمها را کور و کر و لال و خر می کنند.
چاره چیست؟
آرزو
 

۱۸۷۲
  سنگ سخنگو
 
امید و اشتیاقم اینکه میتونم کنترل خودمو داشته باشم
 
  سگ سخن جو
 
تحت کنترل داشتن خود
هزار معنی و مورد دارد.
احتمالا همه مثبت و ستایش انگیز اند.
بکوشیم این موارد مختلف را پیدا کنیم:
...


۱۸۷۳
  سنگ سخنگو
 
سه پایه استوار فرهنگ و ملیت ایرانی بی گمان زرتشت، کوروش و فردوسی هستند. 
 زرتشت اندیشه ایرانگرایی را بنیان نهاد، 
کوروش آن را به کردار تبدیل کرد
 و فردوسی آن را به گفتار بیان کرد. 
گفتار نیک، پندار نیک، کردار نیک
 
  سگ سخن جو
 
کفگیر سطل ننه ات طلب ها به ته دیگ خورده است و بدتر از آخوندها عوامفریبی می کنند.
ایرانیسم و یا ایرانگرایی وجود ندارد.
پان ایرانیسم وجود دارد که جریانی فاشیستی است.
زرتشتیسم
دین است و دین یونیورسال است و ربطی به ایران ندارد.
مسحیت هم ربطی به انگلستان ندارد.
فردوسی فیلسوف است
فردوسی فیلسوفی ماتریالیست است که ضمنا شاهنامه را به نظم کشیده است
فردوسی اگر تیز بنگریم کمونیست بوده است.
 
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر