۱۳۹۹ مهر ۱۴, دوشنبه

پروا و پرواز و پارس و پرخاش (۴۲۵)


 
جمعبندی
از
مسعود بهبودی
 
درنگی در سخنی از عزیز نسین

الف
وقتی به هم نزدیک می شویم
بیشتر از هم فاصله می گیریم
 
۱
در این سخن عزیز نسین تجارب شخصی او انعکاس یافته اند که می توانند تعمیم پذیر باشند.
یعنی شامل حال همه اعضای جامعه بشری باشند و یا نباشند.
شناخت تجربی صرف
حتما نباید حقیقی باشد.
حقیقت در دیالک تیک شناخت تجربی ـ شناخت نظری است.

۲
سؤال این است که چرا و به چه دلیل نزدیکی ما به همدیگر
به دوری بیشر از قبل ما از همدیگر منجر می شود؟

۳
دلیل اول تشکیل این دیالک تیک نزدیکی و دوری
کشف اختلاف منافع و مواضع مادی و فکری فی مابین است.

۴
مثال:
وقتی دو نفر از همدیگر دورند
از منافع و مواضع مادی و فکری یکدیگر بی خبرند.
پس از نزدیکی به همدیگر
متوجه می شوند که با همدیگر اختلاف منافع و مواضع مادی و فکری دارند
در نتیجه از همدیگر متنفر می شوند.
دراین صورت
و
فقط در این صورت
حق با عزیز نسین است.

۵
ایراد منطقی و تجربی و عقلی این سخن عزیز نسین هم همینجا ست:
اکر آندو متوجه اشتراک منافع و مواضع مادی و فکری خود شوند
به همدیگر نزدیکتر می شوند.
چه بسا
عاشق همدیگر می شوند.

۶
ایراد فرم هنری شناخت همین جا ست:
انعکاس هنری واقعیت عینی
نیم بند و مثله و مخدوش و سطحی و معیوب است.
زنده باد شناخت فلسفی ـ علمی (مارکسیستی)

ب
وقتی با هم هستیم بیشتر تنهاییم

۱
دلیل تشکیل دیالک تیک همبایی و تنهایی
فقدان وجه مشترک فکری و مادی میان دو نفر است.

۲
سعدی هم همین دیالک تیک را به شکل زیر به زیور شعر کشیده است:
هرگز وجود حاضر غایب شنیده‌ای
من در میان جمع و دلم جای دیگر است

۳
اما عکس اینهم می تواند معتبر باشد:
می توان دور از همدیگر بود
و تنها بود
و علیرغم آن همبا بود.

۴
پیش شرط وارونه گشتن دیالک تیک تنهایی و همبایی
وجود وجوه مشترک ماهوی و جدیو مادی و فکری میان افراد است.
 
درنگی در دیالک تیک من درونی و من برونی

۱
دم زدن از کودک درون
کودکانه است.

۲
این انعکاس هنری دیالک تیک من درونی و من برونی
عامیانه و عوام فریبانه است.

۳
به همین دلیل به این زباله هنری جایزه داده اند.

۴
خرافات این اثر هنری ارزش علمی و عینی و عقلی ندارند.

۵
من درونی (و نه کودک درون)
خر نیست.

۶
من درونی
چه بسا
ژرف اندیش تر و داناتر و بالغ تر و سرسخت تر از من برونی است.

۷
روی این دیالک تیک باید بر اسسا تجارب شخصی کار کرد
 
درنگی در تعلیم و تربیت (مربی و معلم)

حریفه

معلمی شغل نیست.
عشق است.

۱
مربی و معلم
سوبژکت های آموزش و پرورش در هر جامعه اند.

۲
در قرون وسطای فئودالی
فونکسیون مربی و معلم را روحانیت به عهده داشته است
در خیلی از جوامع امپریالیستی و فئودالی ـ فوندامنتالیستی
روحانیت
کماکان
همین فونکسیون را در جوار نهادهای آموزشی ـ پرورشی مدرن
به عهده دارد.

۳
اگر این شعار حریفه شریفه اعتبار علمی داشته باشد، باید گفت
روحانیت شغل نیست.
عشق است.

۴
معلم و مربی بسان روحانیت با عمامه و بی عمامه
معماران روح و شعور جامعه اند.

۵
روح و شعور جامعه هم روح و شعور طبقات حاکمه است.

۶
بنابرین می توان گفت که روشنفکریت (روحانیان و معلمان و مربیان و شعرا و نویسندگان و مورخان واساتید دانشگاه ها و هنرمندان و غیره)
مبلغان ایده ئولوژی طبقات حاکمه اند.

۷
اگر دقیقتر و عمیقتر بنگریم
مدرسه و دانشگاه و آموزشگاه و بازداشتگاه و شکنجه گاه
محتوای طبقاتی و ایده ئولوژیکی واحدی دارند.

۸
همه از دم
مأموران مجبور و معذور و مزدور طبقات حاکمه اند.

۹
معلمی
عشق است
اما
نه برای توده
بلکه برای طبقات حاکمه
 
درنگی در دیالک تیک داخلی و خارجی

الف
در بند ۹ منظورتان اینست که مردم برای سرنگونی رژیم باید به کمک خارجی دخیل بندند چون بدون کمک خارجی شاه سرنگون نمی‌شد؟

۱
ما منظوری نداریم:
هر پدیده ای در دیالک تیک داخلی و خارجی
وجود دارد و تغییر مثبت و منفی می یابد.

۲
قرن بیستم
قرن انقلابات اجتماعی و رهایی بخش ملی بوده است.

۳
چرا و به چه دلیل؟

۴
برای اینکه پرولتاریای سازمان یافته
دولت خود را تشکیل داده بود و به جنبش های اجتماعی و رهایی بخش ملی از هر نظر مدد می رساند.

۵
قرن ۲۱
قرن عنگلابات
است.

۶
قرن شکست جنبش های اجتماعی و رهایی بخش ملی است.

۷
قرن شرمندگی غرور انسانی است.

۸
چرا و به چه دلیل؟

۹
برای اینکه سیستم سوسیالیستی یعنی عامل خارجی حامی منافع توده ها تار و مار شده است.

ب
این تئوری شامل همه کشورها میشود یا فقط میهن ما؟

۱
دیالک تیک داخلی و خارجی
یکی از دیالک تیک های ماتریالیسم دیالک تیکی است

۲
مفاهیم و مقولات و قوانین ماتریالیسم دیالک تیکی
شامل حال کل هستی از ذره تا کاینات می شوند.

۳
هر تحول هر چیزی در این دیالک تیک صورت می گیرد.

پ
یا شامل کشورهای دیکتاتوری ؟

۱
کشور دیکتاتوری خرافه مفهوم است.

۲
جامعه بشری در یکی از فرماسیون های اقتصادی زیر بوده و است و خواهد بود:
کمون اولیه
برده داری
فئودالیسم
سرمایه داری
سوسیالیسم
کمونیسم

۳
هر دولتی
دیکتاتوری طبقه اجتماعی معینی است

۴
فقط کمون اولیه
بدون دولت
یعنی دموکراتیک بوده است

۵
دموکراسی = توده فرمایی

ت
نیروی محرکه اصلی جامعه مگر مردم نیستند ؟

۱
چرا.
توده نیروی محرکه مثبت و منفی اصلی هر جامعه است.
همه می دانند.
حتی مرتجع ترین لاشخورها
مثلا روح الله خمینی و هیتلر و غیره هم می دانند و می فریبند.

۲
کشف مهم مارکس در تزهایی راجع به فویرباخ
این است که
توده
تحت رهبری سوبژکت تاریخ
تاریخ و یا جامعه می سازد
و
تحت رهبری آنتی سوبژکت
جامعه ای را تخریب می کند.

۳
هم
این سوبژکت تاریخ بین المللی است
و
هم
این آنتی سوبژکت تاریخ

۴
مثال:
هم کار بین المللی است و هم سرمایه.
مش مارکس

۵
یکی از دلایل شکست کمون پاریس
حمله ارتجاع خارجی (دولت فئودالی پروس)
یعنی عامل خارجی
بوده است.

۶
یکی از عوامل پیروزی انقلاب ضد فئودالی ویتنام و کره و کوبا و غیره
وجود سیستم سوسیالیستی بوده است.


پس چرا نیاز به کمک خارجی است؟
 
درنگی در سؤالات زرنگی

فرح آریا

سؤالی مدتها ست
که ذهن منو به خود مشغول کرده .
اگر شما میدونین لطفا پاسخ بدید:
چرا خدا به کشیش گفته:
«تا دلت میخواد شراب بخور اما زن نگیر.
اما به آخوند گفته:
«اصلا شراب نخور اما هم صیغه کن هم زن بگیر.»

۱
در پشت سر کردوکارها اسطوره ها و سرمشق ها و خرافه ها خرناسه می کشند.

۲
عیسی مسیح در اطعام کلکتیو با یاران
شراب می خورد
با این شعار که بخورید که
این طعام گوشت من و این شراب خون من است.

۲
شراب در قاموس مسیحیت
خون مسیح است و نه آب انگور و الکل

۳
عیسی مسیح کیست و چیست؟

۴
عیسی مسیح
در
تئولوژی (فقه) مسیحیت
دیالک تیکی از الله و آدم است

۵
به زبان فلسفی
عیسی مسیح
دیالک تیکی از ماده و روح است.

۶
الله روح محض است.

۷
الله برای مرئی (قابل رؤیت) گشتن
در عیسی بن مریم دخول کرده است:
گوشت (کالبد عیسی)
روحمند شده است.

۸
عیسی مسیح
خدای جسمیت یافته (متجسم) است.

۹
تصلیب عیسی مسیح
به
معنی
جدا شدن روح ازقفس تن است.

۱۰
طعامی که کشیشان می خورند و شرابی که می نوشند
گوشت و خون خدای تجسم یافته است.

۱۱
فلسفه پرهیز از ازدواج کشیشان کاتولیک (و نه پروتستان)
را باید کشف کنیم.

۱۲
کشیشان ها به عوض سکس با زنان به سکس با کودکان مردم می پردازند.
آدم هرچه باشد
نهایتا حیوان است.

۱۳
حالا در اروپا و امریکا
کلیسا توسط برخی از کودکان مورد تجاوز جنسی قرار گرفته شده
به محاکمه کشیده شده است

۱۴
محکوم هم شده است :
در المان برای هر قربانی سکس
کلیسا حدود ۳۰ هزار یورو و یا ۵۰ هزار یورو باید بدهد.

۱۵
شاید فلسفه ازدواج نکردن کشیشان
وقف خویشتن به خدا باشد

۱۶
حضرات عاشق خدا هستند
به همین دلیل مجاز به عشق با زنان نیستند.

۱۷
ما فکر می کنیم
پرهیز از ازدواج فرمی از ریاضت است

۱۸
مسیحیت آغازین
مذهب ذلیلان جامعه (مجانین، مریضان و فواحش) بوده است.
ریاضت به معنی هویت یابی (یکسان نمایی) با بی همه چیزان جامعه جا زده شده است

۱۹
اسلام
نافی دیالک تیکی یهویدت و مسیحیت است
اسلام خیلی از سنن و خرافات مسیحیت را رد کرده است.
مثلا شراب را
شراب برای سلامتی اندام مضر است
سم است.

۲۰
البته دلیل ماتریالیستی هم دارد:
مسلمانان باید نظام برده داری با به ضرب شمشیر به خلایق تحمیل کنند.
مسلمان مست که نمی تواند به جهاد برخیزد.

۲۱
الله برای اسلام روح مطلق است و انسان در نفسی از روح الهی برای مدتی کوتاه شریک است.

۲۲
دلیل سرمشقین شهوت رانی آخوندها
اولا
پیروی از آل عبا ست که شهوت رانان سرسخت و حرفه ای بوده اند.

۲۳
حضرت محمد پس از مرگ اکرم (خدیجه خرپول) حتی با دخترکی خردسال سکس داشته است.
حضرت محمد حتی با زن غلامش و با هر نفسکشی حال کرده است.

۲۴
مرگ اکثر امامان اهل تشیع با شهوت رانی در رابطه بوده است

۲۵
دلیل مارکسیستی روی آوری افراد به غرایز حیوانی (خور و خواب و خشم و شهوت)
علافی و انگلی و خردستیزی آنها ست:
جای کار و خرد را
با
خور و خواب و خشم و شهوت
پر می کنند.

۲۶
ارضای غریزی
جای خالی ارضای معنوی در اثر فعالیت مادی و فکری مولد و مفید
را
پر می کند.

۲۷
ضمنا
عملیات جنسی و غیره هم
بسان کار مادی و فکری
دیالک تیکی از ریاضت و لذت است.

۲۸
آخوندو انگل موقع سکس
کار جسمانی عرقریز می کند و بعد آرامش جسمی و روحی و روانی می یابد.
 
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر