۱۳۹۹ شهریور ۱۴, جمعه

خرد ـ انسان ـ تاریخ (۱۹۱)

·

 

پروفسور دکتر مانفرد بور

برگردان

شین میم شین

 فصل هشتم 

بخش دوم

 


 

 

۹۱

·     فیشته در نامه ای به بگسن به سال ۱۷۹۵ ادعا می کند:

·     «انقلاب فرانسه، ملت فرانسه را از قید و بند خارجی (مادی) آزاد ساخته است.

·     اما فلسفه من، انسان ها را از «قید و بند چیزهای در خود» آزاد می سازد.»

 

۹۲

·     این یعنی فلسفه فیشته، سوبژکت را از اسارت و وابستگی به اوبژکت آزاد می سازد.

 

·     (چیز درخود، یکی از مفاهیم مهم کانت در تئوری شناخت است. مترجم)

 

۹۳

·     منظور فیشته، به عبارت دیگر، این است که به واسطه فلسفه او، بشر دیگر تحت تابعیت ضرورت های جامعتی (جبر جامعهتی) نخواهد بود.

·     اگر او این ضرورت های جامعتی را با پذیرش آموزه علم تسخیر کند.

 

۹۴

·     فیشته در تحلیل نهایی، منکر قوانین تاریخی عینی است.

 

۹۵

·     تلاش فیشته در جهت تبدیل فلسفه کانت به آموزه ای که قادر به تغییر اکتیو (اکتیویته یعنی فعالیت مبتنی بر آگاهی) حوزه جامعتی ـ اجتماعی باشد، به دلایل زیر نمی توانست موفقیت امیز باشد: 

 

الف

·     اولا به این دلیل که بنا بر اصول اساسی فلسفه کانت در آن زمان و از موضع طبقه اجتماعی ئی که کانت و فیشته متعلق بدان بوده اند (یعنی بورژوازی)، نمی توانست موفقیت امیز باشد.

 

ب

·     ثانیا به این دلیل که فیشته از «فلسفه انتقادی» کانت، استنتاجات نهایی ایدئالیستی ـ ذهنی به عمل آورده است، که به درد تغییر اکتیو حوزه های جاممعتی ـ اجتماعی نمی خورند.

 

۹۶

·     در این زمینه باید گفت که فیشته گذار از «فلسفه انتقادی» کانت به آموزه علم را نه به مثابه جریان اسپه کولاتیو (مبتنی بر گمان ورزی) صرف، بلکه به مثابه تلاشی درک می کرد که به عمیق ترین نیات فلسفی کانت، رنگی عملی بزند.

·     عمیق ترین نیات فلسفی کانت را که فیشته درست احساس کرده بود.

 

۹۷

·     کانت نسبت به این تلاش فیشته  تفاهم نداشت.

 

۹۸

·     علت بی ثمری تأسف بار بحث های جاری میان کانت و فیشته از قرن ۱۸ تا قرن ۱۹، عدم تفاهم کانت نسبت به این سودای فیشته بوده است.

·     (کانت، «توضیحی در رابطه با آموزه علم فیشته»، دفاتر هوش مجله ادبی عام، شماره ۱۰۹، ۲۸ اوت ۱۷۹۹)

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر