۱۳۹۹ شهریور ۱۲, چهارشنبه

پروا و پرواز و پارس و پرخاش (۳۹۳)


 جمعبندی

از
مسعود بهبودی
 
درنگی در جفنگی از چارلز بوکوفسکی

پیش شرط دوستی با کسی
نشناختن او ست.

۱
چارلز بوکوفسکی
یا خر است و یا خر پرور

۲
چارلز بوکوفسکی
همه چیز را وارونه می سازد.

۳
قضیه درست بر عکس این ادعای حریف حراف بی شعور است.

۴
بدون شناخت کسی
می توان آشنا و عاشق او شد
ولی نمی توان دوست او شد.

۵
به همین دلیل
اهمیت قدمت دوستی
در ضرب المثل های توده ای حتی ته نشین شده است
چه رسد به کلام قصار علما و حکمای جهان.

۶
قدمت دوستی
به معنی کسب شناخت دقیقتر و عمیقتر نسبت به دوست است.

۷
یعنی کیفیت دوست
بسته به کمیت دوستی است:
دوست هر چه قدیمی تر
کیفیت دوستی
به همان میزان بیشتر

۸
به
همین دلیل
خر نمی تواند
دوست پیدا کند و یا دوست کسی شود.
 
درنگی در دیالک تیک مهر و قهر
 
حریفه
ارزش جنسیت رفقا به اندازه ارزش جنس آنها نیست.

۱
منظور از رفیق چیست؟

۲
مشخصات رفیق از چه قرار است؟

۳
ما با ۳ نوع رابطه میانبشری سر و کار داریم:

الف
آشنایی
که ضد دیالک تیکی اش بیگانگی است.

شعر کلاسیک فئودالی کشور ما عرصه یکه تازی این دیالک تیک است.
حافظ
آشنایی نه غریب است که دلسوز من است
چون من از خویش برفتم دل بیگانه بسوخت

آشنا ساده ترین فرم رابطه میان اعضای جامعه است.

ب
عشق
که ضد دیالک تیکی نفرت است.

عشق
رابطه به معنی حقیقی کلمه نیست.

چون یکطرفه است و هر ان می تواند به نفرت تبدیل شود.

عشق نوعی وابستگی است.

عشق
به طور خودپو
غیر ارادی
بی اختیار
تشکیل می شود:
دل می رود ز دستش
حافظ
بی انکه بداند و بخواهد و بتواند جلوی رفتنش را بگیرد

عشق
به هزاران دلیل معلوم و مجهول
به اعضای جامعه تحمیل می شود

پ
دوستی
که ضد دیالک تیکی دشمنی است.
دوستی رابطه است
چون دو طرفه است.

پیش شرط تشکیل دوستی و یا دشمنی
داشتن منافع مشترک و یا متضاد
از سویی
و
داشتن توان شناخت
از سوی دیگر
است.

به همین دلیل
خر نمی تواند دوست و دشمن کسی باشد
کسی هم نمی تواند و اصولا حاضر نمی شود که با خری پیمان دوستیو یا دشمنی ببندد

۴
رفاقت اما
فرمی متعالی از دوستی است

۵
رفاقت
ضد دیالک تیکی عداوت است.

۶
رفاقت بسان عداوت
حاوی و حامل بار ایده ئولوژیکی است.

به همین دلیل رفاقت
سرشته به عشقی خارق العاده است
و
عداوت سرشته به کینی خراق العاده.

رفاقت
سرشته به عشقی عمیق به معنی افلاطونی آن است.

۷
پیدا کردن آشنا و عاشق شدن به کسی
کاری ندارد.

۸
پیدا کردن دوست
(دوست یابی)
اما بسیار دشوار است.

۹
شاعر فیلسوفی به نام محمد زهری می گوید:
دوست را باید میان خیل دشمن جست.

یعنی
دوست حکم کیمیا دارد.

شاید در کره بی سکنه مریخ
بتوان دوستی یافت

ما هم می خواستیم برای دوست یابی به کره مریخ سفر کنیم
ولی در خر پرنده جا نشد.

اجامر جماران
پیشاپیش سوارش شده بودند و می خواستند بروند و در مریخ نماز جماعت بخوانند که ثوابش بیکران است.

۱۰
رفیق
اما در کره مریخ حتی یافت نمی شود
تا
جنسش
را
بر جنسیتش
ترجیح دهند.

۱۱
جنسیت را اما نباید دستکم گرفت.
 
درنگی در حرفی از حریفی

شعور سیاسی این خانم میم حجری
هم همان اندازه از مبارزه است که فکر میکند برای مبارزه با دیکتاتوری و خفقان حاکم بر جامعه حتما شخص باید کتابهای مارکس را به تمامی بخواند

۱
ممنون.
همین مفاهیم گل و گشاد شما
دال بر این است که حتی جمله ای مطالب دایرة المعارف را نخوانده اید.

۲
ما
کی از مبارزه با دیکتاتوری دم زده ایم؟

۳
ما
دیکتاتوری را تعریف کرده ایم

۴
ما خواهان تشکیل دیکتاتوری هستیم

۵
کسانی که بر طبل مبارزه با دیکتاتوری
می کوبند
از الفبای مارکسیسم بی نصیب مانده اند

۶
ما کی چنین خرافه ای را نمایندگی کرده ایم که باید آثار مارکس را خواند؟
کجا؟

۷
ما گفته ایم
آنهم صدها بار
که بدون فراگیری مفاهیم فلسفی
حتی نمی توان سطری از اثار کلاسیک ها را فهمید

۸
ضمنا
خود ما
که سگان گرسنه توده بی همه چیزیم
هنوز جز چند صفحه
از مارکس
چیزی نخوانده ایم.

۹
ما راجع به چگوارا و حرف های او و یا منسوب به او قضاوت کرده ایم.

۱۰
برخی از انها را هم تحلیل و منتشر کرده ایم.

۱۱
شما می توانید بطلان نظرات ما را استدلال و اثبات کنید.
 
درنگی درتجلیل آوانتوریسم (ماجراجویی، چریکیسم) توسط ایده ئولوژی امپریالیستی

۱
طبقه حاکمه امپریالیستی
برای تفرقه اندازی در جنبش کارگری ـ کمونیستی
به
تشبثات رنگارنگ در همه زمینه ها دست زده است و پیروز شده است.

۲
یکی از این دسیسه ها
تجلیل از چگوارا و کاسترو و مائو بوده است

۳
کتاب زردهای سرخ را ساواک ترجمه و منتشر کرده است.

۴
چگوارا در ایده ئولوژی طبقه حاکمه امپریالیستی (به ویژه جناح اگزیستانسیالیستی و آوانتوریستی ـ چریکی آن) به عرش اعلی برده شده است.

۵
سارتر با دم و دستگاه و پیپ و عینکش به نیت عوامفریبی
حتی به کوبا رفته است
با
چگوارا را ساعت ۳ بعد از نیمه شب
مصاحبه کرده است.
چگوارا
از بس سرش شلوغ بوده
برای سارتر وقت نداشته است

۶
نتیجه این سفرها و مصاحبه ها
لاطائلاتی تحت عنوان جنگ قند و شیر و شکر بوده است
که
ساواک به عنوان کتاب خیلی خطرناک منتشر کرده است.

۷
مارکسیسم هنوز شناخته نشده است
و
به همین دلیل
خون کلانی از اندام توده
به هدر رفته است.

۷
برای روشنگری علمی و انقلابی
بدیلی وجود ندارد.
 
درنگی در سخنی از میکل آنژ

۱
میکل انژ
حریف همه فن حریف بی همتایی بوده است.

۲
این سخن او و یا ترجمه سخن او
اما
معیوب است:

۳
افراد کوته فکر
نه
وجود دارند
و
نه
معنی.

۴
شاید منظور میکل آنژ
افراد کوته اندیشی بوده است و مترجم آن را غلط ترجمه کرده است.

۵
چون می توان ساده لوح، سطحی اندیش و کوته بین بود
ولی
نمی توان
کوته فکر بود.

۶
چون فکر کوتاه و بلند و دراز وجود ندارد.

۷
شاید منظور میکل آنژ
کسانی بوده
که
در سطح پدیده ها پرسه می زنند
و
بی اعتنا به عمق آنها هستند.

۸
به قول سعدی
شیفته صورت همنوعان هستند و بی اعتنا به سیرت آنها

۹
کسانی که از فرت خریت
واله ظاهر اشیاء و شکل و شمایل اشیاء و افراد هستند و غافل از ماهیت و ذات و لیاقت آنها

۱۰
علاوه بر این
مفهوم «مبارزه با کوته فکران و پیروزی بر کوته فکران»
معیوب است.

۱۱
ژرف اندیش که با خود کوته اندیش
مبارزه نمی کند
تا بر او پیروز شود.

۱۲
مبارزه فکری (ایده ئولوژیکی) با مبارزه تن به تن (فیزیکی) تفاوت دارد.

۱۳
در
مبارزه فکری (ایده ئولوژیکی)
اولا
پیروزی محال است.

۱۴
کسی که به نیت پیروزی
با
کسی به مبارزه فکری (ایده ئولوژیکی) خطر می کند
یا
خر است و یا خام اندیش.

۱۵
راستی چرا و به چه دلیل؟

۱۶
دلیل شرکت در مبارزه فکری (ایده ئولوژیکی)
اولا
سوهان زدن به تئوری و متد فکری (ساز و برگ خوداندیشی) خویش است:
هر کس در مبارزه فکری (ایده ئولوژیکی) با همنوع
به
تمرین تفکر مفهومی می پردازد.
یعنی
مفاهیم خود را تشکیل می دهد
توسعه می دهد
تدقیق می کند
سوهان می زند
و به کار می بندد
و
فوت و فن و ترفند کاربست مفاهیم را می آموزد.

۱۷
ثانیا در روند مبارزه فکری (ایده ئولوژیکی)
همنوع خود را و ضمنا خویشتن خویش را می شناسد.

۱۸
این بدان معنی است
که
مبارزه فکری (ایده ئولوژیکی)
برای خودشناسی و جامعه شناسی است.

۱۹
راستی چرا و به چه دلیل چنین است؟

۲۰
برای پیدا کردن پاسخ به این پرسش
باید
به
اعجاز کار
اندیشید.

۲۱
آهنگر در روند کار بر روی مثلا سنگ آهن
فقط
به تغییر آن نایل نمی آید
فقط به تولید گاو اهن از سنگ آهن نایل نمی آید

۲۲
آهنگر ضمن مبارزه مادی (عملی) با طبیعت (سنگ آهن)
به شناخت آن نیز نایل می آید:
کار بر روی چیزی
هم مسنلزم شناخت پیشاپیش آن چیز
و
هم
روش مهمی برای شناخت ان چیز است.

۲۳
مبارزه فکری (ایده ئولوژیکی) با کسی
هم
نوعی کار بر روی آن آن کس و خویشتن خویش است

۲۴
به همین دلیل
یکی از نتایج مبارزه فکری (ایده ئولوژیکی)
شناخت خود و همنوع و جامعه و جهان است.

۲۵
کار
ضمنا
توأم با تشکیل عشق و علاقه آهنگر نسبت به سنگ آهن است.

۲۶
نیما یوشیج
در شعری
گفتگوی آهنگر با آهن را تبیین هنری داشته است
که به گفت و گوی عاشق با معشوق شباهت دارد:

آهنگر
(۱۳۳۱)

در درون تنگنا، با کوره اش، آهنگر
فرتوت
دست او بر پتک
و به فرمان عروقش دست
دائماً فریاد او این است، و این است فریاد تلاش او:
« ـــ کی به دست من
آهن من گرم خواهد
شد
و من او را نرم خواهم دید؟
آهن سرسخت!
قد برآور، باز شو، از هم دوتا شو، با خیال من یکی تر زندگانی کن!»

زندگانی چه هوسناک است، چه شیرین!
چه برومندی دمی با زندگی آزاد بودن،
خواستن بی ترس، حرف از خواستن بی ترس گفتن، شاد بودن!
او به هنگامی که تا دشمن از او
در بیم باشد
( آفریدگار شمشیری نخواهد بود چون)
و به هنگامی که از هیچ آفریدگار شمشیری نمی ترسد،
ز استغاثه های آنانی که در زنجیر زنگ آلوده ای را می دهد تعمیر...

بر سر آن ساخته کاو راست در دست،
می گذارد او ( آن آهنگر)
دست مردم را به جای دست های خود.

او
به آنان، دست، با این شیوه خواهد داد.
ساخته ناساخته،یا ساخته ی کوچک،
او، به دست کارهای بس بزرگ ابزار می بخشد.
او، جهان زندگی را می دهد پرداخت!

پایان
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر