جمعبندی
از
مسعود بهبودی
درنگی در بیت شعری از صائب تبریز
دل آسوده ای داری،
مپرس از صبر و آرامم
نگین را در فلاخن می نهد بی تابی نامم
۱
تو که دل آسوده داری
از
صبر و آرامش من مپرس.
بی تابی نامم
(نام به معنی شکل و ریخت و شمایل)
نگین را نه در انگشتر
بلکه در فلاخن می گذارد
و
می اندازد به آنجا
که
اعراب نی اندازند و نینوا نامند
و
حماران جماران
برای شنیدن نوای نی و پیک نیک
همه ساله
به آنجا روند
و ضمن شنیدن نوای نی شقه شقه شوند.
آره.
۱
انگار
فضای مجازی
تحفه نطنز است و ترهاتش همه پر مغز و نغز است.
۲
همان بهتر که
فضای مجازی پیازی
توسط سپاه پاسداران طویله و تیمارستان و ج. خانه
کنترل و سرکوب و مدیریت اسلامی شود
تا
هنر شود و شق القمر شود.
۳
۹۹ در صد زباله های فضای مجازی
چه ایرانی
و
چه فرنگی
و
چه لولهنگی
زباله اند.
۴
فعالان فضای مجازی
اکثرا و عمدتا
علافان اند
عیاشان اند
در فکر بند تنبان اند.
۵
کمتر کسی
مشغول روشنگری علمی و انقلابی است
تا
کنترل و سرکوب و مدیریت فاشیستی ـ فوندامنتالیستی شوند
۶
مگر خود همین طویله صدای مردم و صدها طویله دیگر
جز زباله و عرعر چیزی برای گفتن دارند.
۷
جماران عهد بوق و چماق و چپق
چه کم از این طویله ها دارد؟
درنگی در دیالک تیک پرنده و آسمان، ماهی و دریا، آهو و بیابان و صحرا
حریفه
تا به حال آسمان را
ازچشم پرنده دیده ای؟
آسمان در چشمهاش
امید است.
آسمان را از چشمهاش که بگیری
رمق از بالهاش
می افتد!
۱
آسمان برای پرنده
همان جوی و رود و اقیانوس و دریا برای ماهی است.
همان بیابان و دشت و صحرا برای آهو ست.
۲
آسمان و آبها و صحراها را اگر تجرید کنیم
یعنی اگر مشخصات خاص منحصر به فردشان را مورد صرفنظر قرار دهیم
به
مفهوم فلسفی مهم مکان می رسیم
۳
اگر پرنده و ماهی و آهو و آدم و امثالهم را
تجرید کنیم
یعنی اگر مشخصات خاص منحصر به فردشان را مورد صرفنظر قرار دهیم
به مفهوم فلسفی
ماده می رسیم
۴
اگر روز و شب و بهار و تابستان و پاییز و زمستان را و هفته و ماه و سال و دهه و سده و هزاره را
تجرید کنیم به مفهوم فلسفی مهم زمان می رسیم.
۵
بنابرین پرنده و ماهی و آهو و آدمی
در
زمان و مکان می رود و می ایستد و می زید.
۶
دیالک تیک ماده و مکان و زمان
مهم ترین دیالک تیک هستی به طور کلی
یعنی طبیعت + جامعه + تفکر
است.
۷
آدمی
هم
روزی
پودر و پروانه و پرنده و ماهی و آهو و کاهو بوده است
۸
جماد و نبات و جانور
با
آدمی قوم و خویش اند.
۹
به قول مولانا
آدمی
در روندی میلیون ها ساله
از جمادی مرده و نامی (نبات، گیاه، خزه، جلبک و درخت) شده
از نما (نبات) مرده به حیوان سر زده
مرده از حیوانی و آدم شده است.
۱۰
آدمی روزی سنگی، صخره ای، حشره ای، پرنده ای، آهویی، سگی بوده است.
۱۱
نکته باریک تر از مو این است که جماد بی جان در روند توسعه و تکامل نبات شده
یعنی
تحول کیفی کسب کرده
و
جاندار شده است.
۱۲
نبات در روند توسعه و تکامل
جانور شده
موبیل و متحرک شده:
پرنده شده و در آسمان به پرواز و سیر و سفر پرداخته است.
ماهی شده و در دریا به شنا و سیر و سفر پرداخته است
آهو شده و در صحرا به حرکت و سیر و سفر پرداخته است.
۱۳
آدمی
در روند توسعه و تکامل
برخی از مشخصات مهم جماد و نبات و جانور را
از دست داده است:
مثلا بال و پر و توان پرواز بیواسطه را از دست داده است.
۱۴
اما در عوض
ابزار پرواز و شنا و سیر و سفر ساخته است و توان پرواز و شنا و سیر و سفر با واسطه را
کسب کرده است:
واسطه اش
هواپیما و قطار و ماشین و دوچرخه و زیر دریایی و کشتی و قایق و غیره اند.
۱۳
چون نیک بنگری
همه پرواز می کنیم.
در مکان و زمان
۱۴
به عوض خیال بافی ضد عقلی و ضد علمی
بینیدشیم
و
آدمیت خود را پاس داریم
تا
فردا شرمنده از مشاهده ریخت و شکل و شمایل ذلت بار خود در آیینه نگردیم
درنگی در دیالک تیک اسم و ایسم و ایده و مهره
صفحه ی اول یک مجله ی اقتصادی درآلمان نوشته است:
"مارکس برگشته است"؛
مارکس برای نظام سرمایه داری خطرناک تر ازکرونا ست
این واقعیت که باید جهان واژگونه را برقاعده اش نشاند، مصاف آتی بشریت پس ازکرونا با نظام سرمایه داری است؛
بورژوازی خود به چه زبانی بگوید که جهان نیازمند مارکس وانقلاب کارگری است.
۱
عوام فریبی هزاران فرم دارد
اینهم یکی از آن فرم ها ست.
۲
۲۰ سال پیش
مدفوعات امپریالیستی در اروپا
خوانش کاپیتال مارکس
را
عندرز دادند.
۳
و حالا
نوید مصاف بشریت پیرو ترامپ و عربان و عرعردوغان و سیدعلی و لاشخورهای دیگر
با
نظام سرمایه داری یکه تاز جهان را عرعر می کنند.
۴
این اجامر مار خورده و اژدها گشته
جای ایده را با مهره
جای مارکسیسم را با مارکس
جای لنینیسم را با لنین
عوض می کنند
تا
خلایق خر را به دنبال نخود سیاه بفرستند.
۵
خر نمی تواند انقلاب کند
۶
خر اگر خیلی زور بزند
عنگلاب می کند.
۷
ضمنا
انقلاب امر توده ها ست
و
توده
خدا ست
۸
توده اگر زیر پرچم سوبژکت تاریخ متشکل نشود
انقلاب
خواب و خیالی حتی نمی تواند باشد.
۹
سوبژکت تاریخ
پرولتاریا ست که دنبال لاشخورهای میلیاردر روان است
و
زیر پرچم سیاه فاشیسم و فوندامنتالیسم سینه می زند
۱۰
به انتخاب خیلی خیلی دموکراتیک و داوطلبانه ترامپ ها و عربان ها و پوتین ها و عرعردوغان ها هنر می کند و شق القمر می کند.
۱۱
حتی سران احزاب کمونیست
دیگر
توان تفکر ندارند
چه رسد به توده و طبقه
۱۲
به کجای این طویله
می توان آویخت پالان را
درنگی در دیالک تیک عنگلاب در ایران و اروپای شرقی
۱
شکست انقلاب سفید و انقلاب اکتبر و سیستم سوسیالیستی واقعا موجود
به
تغییر تناسب قوا در این کشورها به نفع ارتجاع منجر شده است.
۲
تفاوت انقلاب با عنگلاب در وارونه گشتن دیالک تیک هژه مونی توده و هژه مونی اقلیت انگل است
۳
در ایران پس از انقلاب سفید
بورژوازی مدرن سرکرده جامعه بود و توده زیر پرچم انقلاب سفید دورنمای نوینی کسب کرده بود.
انقلاب سفید مورد حمایت عمیق توده های دهقانی و پیشه وری و کارگری قرار داشت.
۴
شکست انقلاب سفید و پیروزی عنگلاب اسلامی
به روی کار امدن مجدد ارتجاع سیاه فئودالی و بورژوازی سنتی ـ بازاری منجر شد
و دستاوردهای انقلاب سفید نابود گشت
اگر چه طبقه حاکمه جدید
بورژوا شد
و
جامعه
کاپیتالیستی ماند
با روبنای عجق ـ وجق فئودالی ـ عهد بوقی
۵
در اروپای شرقی
با شکست انقلاب اکتبر و سیستم س. واقعا موجود
طبقه کارگر سلب سرکردگی شد و بورژوازی دوباره هژه مونی کسب کرد.
۶
شاید سطح رفاه این جوامع اکنون بهتر از قبل شده باشد
چون امپریالیسم برای جلوگیری از برگشت این خلق ها به سیستم قبلی
هم
حمایت همه جانبه به عمل می آورد
و
هم
فاشیسم را در میان توده دلخور این کشورها توسعه می دهد.
همه این کشورهای سابقا سوسیالیستی
از روسیه تا المان شرقی
اکنون مهد فاشیسم اند.
۷
طبقه کارگر
مجددا به برده سرمایه بدل شده است.
هم
به لحاظ مادی
و
هم
به لحاظ ایده ئولوژیکی
۸
بخش اعظم کادر پزشکی و پرستاری مثلا بلغارستان
به
اروپای غربی کوچ کرده است.
۹
بخش چشمگیری از کارگران لهستان و غیره در حاشیه خیابان ها و بیشه های بریتانیا به ذلت و گدایی و بیماری روزگار می گذرانند.
۱۰
سازمان های خیریه بریتانیا
تلاش می کنند که از به اتش کشیده شدن چادرها و کارتن خانه های آنها ممانعت به عمل اورند و ضمنا اسباب برگشت آنها را به میهن خود فراهم آورند.
این بینوایان
حجالت می کشند با دست خالی دوباره به خانواده خود برگردند.
۱۱
بخش مهمی از عمله ها و فعله های (کارگران ساختمانی و کشاورزی و دامداری و غیره) آلمان و ایتالیا و فرانسه و غیره را کارگران کشورهای اروپای شرقی تشکیل می دهند.
خیلی ترقی کرده اند.
۱۲
جالب این است که پیران آلمان و غیره
برای مردن به بلغارستان می روند
تا
از حمایت پرستاران محتاج بلغاری که هنوز به اروپای غربی کوچ نکرده اند
برخوردار شوند.
۱۳
در بلغارستان گورستانی بزرگ برای پیران آلمان تشکیل شده است
و
مردم بلغارستان
خود
از نعمت پزشک و پرستار و روشنفکر و غیره بی نصیب مانده اند.
۱۴
طبقه کارگر
اگر مارکسیسم را از آن خود نکند
بر او آن می رود که بر باخه رفته است.
(کلیله و دمنه)
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر