· کانت تردید ندارد، «که بشر هر آنچه را که به نظام مکانیکی هستی حیوانی اش مربوط می شود، به طور کلی از خویشتن خویش پدید می آورد و در هیچگونه سعادت و یا کمال نمی تواند سهیم باشد، مگر اینکه خود او، آزاد از غرایز، به مدد خرد خویش پدید آورده باشد.»
· (کانت، «مجموعه آثار»، جلد ۶، ص ۳۶)
۹
· مبنای کلیه پیشرفت در تاریخ به نظر کانت، عبارت است از «آنتاگونیسمی (تضاد آشتی ناپذیر) در جامعه، که در نهایت، علت هر نظام قانونمند را تشکیل می دهد.»
۱۰
· کانت برای توضیح این قانون، می افزاید:
· آنتاگونیسم به نظر من، دوستی خصمانه (غیردوستانه) انسان ها ست.
· آنتاگونیسم یعنی به همان تمایل در جامعه وارد شدن که با مقاومت های معینی، در رابطه است.
· مقاومت های معینی که دوام این جامعه را به خطر می اندازند.
· قوای مربوطه ظاهرا در طبیعت بشری است.
· بشر تمایل به جامعتی گشتن دارد.
· برای اینکه او در چنین جامعتیتی خود را بیشتر از بشر احساس می کند.
· یعنی توسعه قوای طبیعی خود را احساس می کند.
· بشر اما تمایل بزرگ دیگری هم دارد و آن عبارت است از انفراد خویشتن.
· انزوای خویشتن.
· ایزولاسیون خویشتن.
· برای اینکه بشر، همزمان، دارای مشخصه خصمانه (غیردوستانه) است تا بتواند همه چیز را به سلیقه خود تنظیم کند و لذا همواره منتظر مقاومت است.
· به همان سان که خودش می داند که او هم به نوبه خود در مقابل دیگران مقاومت به خرج می دهد.»
· (کانت، «مجموعه آثار»، جلد ۶، ص ۳۷)
۱۱
·
· در تاریخفلسفه (فلسفه تاریخ) کانت به همان موضوع هومانیستی برمی خوریم که بسان خط سرخی از تمامی فلسفه عملی او می گذرد.
۱۲
· تمایل کانت عبارت است از
مورالیزاسیون (اتیزاسیون، اخلاقی سازی) عام بشریت.
· توسعه فراتر بشریت.
· استکمال بشریت.
· (به کمال رساندن بشریت.)
۱۳
· در قاموس کانت، جامعه باید به «کل اخلاقی ئی» مبدل شود.
۱۴
· ضمنا روند مورالیزاسیون بشریت باید بالاتر از کلیه روندهای فرهنگمند سازی و متمدن سازی (کالچرالیزاسیون و سیویلیزاسیون) بشریت قرار داده شود.
۱۵
· به عبارت دیگر، کانت می خواهد که با تلاش های خود به پیشبرد خرد در کلیه عرصه های حیات بشری مدد رساند.
· تا بشریت به حاکمیت (سیطره و سلطه) نهایی نایل آید.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر