۱۳۹۹ تیر ۱۳, جمعه

هومانیسم و جنبش هومانیستی (۸)


سوفوکلس و معلمش، ایشلیوس
 (۴۹۶ ـ ۴۰۵ ق. م.)
شاعر کلاسیک یونان
همراه با ایشیلوس و اویری پیدس
مهمترین شاعر تراژدی نویس یونان محسوب می شود
آثار او
(بویژه آنتیگونه و یا دختر اودیپوس)
را
کماکان در تئاترهای جهان نمایش می دهد.

پروفسور دکتر ماتهویس کلاین
پروفسور دکتر مانفرد بور
 
برگردان
 شین میم شین

  هومانیسم آنتیک
(هومانیسم جهان باستان کلاسیک)
ادامه

۴۲
·      فلسفه یونان باستان در قرن پنجم قبل از میلاد معیار و ملاک تمایز انسان با جانوران را در نکات زیر می داند:

الف
·      در اینکه انسان می اندیشد، می شناسد و می فهمد.

ب
·      در اینکه انسان موجودی خردمند و فرهنگساز است.

پ
·      در اینکه انسان قادر به خودشناسی و تعیین سرنوشت خویش است.

۴۳
·      این شناخت بزرگ فلسفه یونان باستان در قرن پنجم قبل از میلاد تنها به شرطی می توانست به درجه حقیقت عام الاعتبار ارتقا یابد که شامل حال همه انسان ها، یعنی برده ها، زن ها، بربرها و همه انسان های غیریونانی شود.

۴۴
·      این حقیقت امر اگر چه نه از سوی همه متفکران، بلکه فقط از سوی نمایندگان جریانات فوق الذکر نمایندگی می شود، در روند این جنبش معنوی زیر درفش سوفیسم نه تنها ایده هومانیستی بزرگ برابری انسان ها مطرح و اثبات می شود، بلکه علاوه بر آن ایده وحدت بنی نوع بشر (بشریت) نیز مطرح و اثبات می گردد.

۴۵
·      برپایه این ایده های بزرگ راجع به انسان و خرد انسانی، برابری و وحدت کلیه انسان ها ست که شعرای بزرگ یونان از جمله اویری پیدس پیکار شورانگیزی بر ضد جنگ و تسخیر قهرآمیز کشورهای دیگر آغاز می کنند.

۴۶
·      اویری پیدس احتمالا اولین کسی بوده که تجاوز دول قدرتمند بر دول ضعیف را محکوم می کند.
·      آن را مغایر با اخلاق می نامد و همزیستی صلح آمیز همه دولت ها و حل کلیه اختلافات از طریق مذاکره صلح آمیز را ضرور می شمرد.

۴۷
·      قوی ترین دلیل او در دفاع از صلح، عبارت بود از فراخوان اخلاقی و هومانیستی، مبنی بر احترام بی چون و چرا به زندگی و عزت انسانی انسان ها.

۴۸
·      در مقابل ارزش انسانی، همه نعمات مادی رنگ می بازند و بی ارزش می شوند:
·      «هرخسارت مالی و پولی را می توان جبران کرد، ولی خسارت جانی بر انسان ها را نمی توان جبران کرد. 
·      برای اینکه، زندگی برباد رفته، بی برگشت است.»

۴۹
·      اینجا محتوای اساسی ایده هومانیستی صلح، به طرزی آشکار و روشن عمده می شود.

۵۰
·      اینجا صلح ـ به مثابه «عالی ترین نعمت» هستی ـ ارجمند شمرده می شود و جنگ ـ به مثابه عملی ضد انسانی، «جنون آمیز» و جنایت بار ـ  محکوم و منکوب می شود.

۵۱
·      اندیشه های مشابهی را در کمدی های اریستوفانس تحت عناوین «جشن صلح» و «لیسیس تراتا» می یابیم.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر