پروفسور دکتر مانفرد بور
برگردان
شین میم شین
فصل هفتم
بخش دوم
قسمت چهارم
ادامه
۶
· از این دوگانه سازی انسان، مفهوم اختیار (آزادی)
کانت به مثابه ایده عقل نتیجه گرفته می شود که فاقد واقعیت (رئالیته) است.
۷
· کانت می نویسد:
· «آزادی (اختیار) مفهومی تجربی نیست.
· آزادی (اختیار) فقط ایده عقل است که واقعیت عینی
اش فی نفسه تردید آمیز است.
· طبیعت اما مفهوم فهم است که واقعیت خود را در
مثال های تجربی (دانش تجربی) اثبات می کند و بالضروره باید اثبات کند.»
· (کانت، «مجموعه آثار»، جلد ۴، ص ۹۲)
۸
· اگر برای کانت واقعیت بخشی (رئالیزاسیون) به
ایده اختیار (آزادی) در جهان وجود ندارد، منظور او این نیست که ایده اختیار
(آزادی) به طور کلی فاقد معنی و اهمیت عملی است.
· بلکه برعکس.
· کانت با مفهوم ایده اختیار (آزادی)، پیشرفت کل
نوع بشر را در پیوند قرار می دهد.
۹
· برای اینکه به نظر کانت، قانون اخلاقی از ایده
اختیار (آزادی) هم برای فرد و هم برای نوع بشر به طور کلی، تمایل پیشرونده و
بالنده در کلیه اعمال را طلب می کند.
۱۰
· برای کانت، استکمال اخلاقی و آزادی هرچه بیشتر،
معنی واحدی دارند.
۱۱
· آره.
· کانت تا آنجا پیش می رود که مرگ طبیعی را مشخصه
بشر، فقط به مثابه موجود طبیعی می داند تا بدین طریق، بتواند به تز خود راجع به
استکمال اخلاقی بالنده نوع بشر جاذبه کهربایی بی قید و شرط اعطا کند.
۱۲
· خرد عملی در قاموس کانت برای انسان به مثابه موجود
خردمند، استکمال اخلاقی بالنده تا ابد را فرضیه بندی می کند.
۱۳
· انسان بدین معنا به مثابه موجود خردمند، به
مثابه وجود اخلاقی، از سقوط در اثر مرگ مصون می گردد.
· یعنی نامیرا می گردد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر