۱۳۹۹ تیر ۱۹, پنجشنبه

هومانیسم و جنبش هومانیستی (۱۴)



 
پروفسور دکتر ماتهویس کلاین
پروفسور دکتر مانفرد بور
 
برگردان
 شین میم شین
 
هومانیسم سوسیالیستی
ادامه
 
۱۵
·      بشریت فقط به برکت هومانیسم سوسیالیستی قادر به حل وظایف بنیادی جامعه کنونی است که به شرح زیرند:

الف
·      امحای هر فرمی از استثمار

ب
·      امحای قطعی سیستم استعماری در همه فرم های آن

پ
·      تضمین صلح برای همه انسانها.

۱۶
·      هومانیسم عصر حاضر را هومانیسم سوسیالیستی تشکیل می دهد.

۱۷
·      هومانیسم سوسیالیستی فرزند خلف مبارزه بر ضد جامعه سرمایه داری است و از همان بدو تولدش مشخصه انقلابی و ماهیت رزمنده داشته است.

۱۸
·      هومانیسم سوسیالیستی راهی را ادامه می دهد که هومانیست های خلقی پیشین آغاز کرده اند.

۱۹
·      اما هومانیسم سوسیالیستی، برخلف نظریات هومانیستی سابق، که فاقد قاطعیت و پیگیری انقلابی بوده اند، کلیه خواست های خود را جدی تلقی می کند.

۲۰
·      هومانیسم سوسیالیستی خواهان مبارزه آشتی ناپذیر بر ضد همه بنیان های درد و رنج است و مردم را به جانبداری فعال از پیشرفت و بشردوستی حقیقی فرا می خواند.

۲۱
·      هومانیسم سوسیالیستی به معیار روابط انسان ها و خلق ها بدل می شود و در سوسیالیسم و کمونیسم جامه عمل می پوشد.

۲۲
·      در هومانیسم سوسیالیستی تضادهای سابقا لاینحل میان واقعیت اجتماعی و ایدئال های هومانیستی انسان ها حل می شوند.

۲۳
·      ایده های هومانیستی از حد اعتراض و پرخاش پا فراتر می گذارند و به ایده های حاکم مبدل می شوند.

۲۴
·      مارکس کمونیسم را به مثابه «هومانیسم رئال» تعریف می کند.
·      (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۳، ص ۷۰)

۲۵
·      این تعریف مارکس نه فقط شامل حال کمونیسم به مثابه نظام اجتماعی، بلکه علاوه بر آن شامل حال جنبش سیاسی ـ اجتماعی عملی می شود که کمونیسم را آماج خود قرار داده است.

۲۶
·      جامعه کمونیستی شکوفا گشته و فرم های نمودین مختلف مبارزه به خاطر سوسیالیسم و کمونیسم بیانگر هومانیسم سوسیالیستی رئال و هومانیسم در عمل اند.

۲۷
·      در سوسیالیسم و کمونیسم، بر خلاف جامعه طبقاتی منقسم به طبقات آشتی ناپذیر، پیشرفت اجتماعی و فرهنگی، دیگر به خرج زحمتکشان و به نفع اقلیتی استثمارگر و ثروتمند صورت نمی گیرد، بلکه بر منافع مشترک و همکاری برادرانه هرچه آگاهانه تر همه انسان ها، بر تلاش مشترک آنها در راه توسعه مداوم کارآئی اجتماعی کار خویش، برای تسلط روزافزون بر علم و فن مدرن و کاربست بهتر آن به نفع مجموعه جامعه و رفاه آن و به نفع هرعضو جامعه و رفاه او استوار می شود.

۲۸
·      وقتی مارکس و انگلس در اثر مشترک خود تحت عنوان «خانواده مقدس» می نویسند، «اگر انسان طبیعتا اجتماعی است، پس طبیعت حقیقی خود را نخست در جامعه توسعه می دهد و باید قدرت طبیعت انسانی را نه در قدرت افراد منفرد، بلکه در قدرت جامعه بسنجد»، این امر از وفاداری بی خلل مارکسیسم به سنت هومانیستی حکایت می کند.

۲۹
·      اما مارکس و انگلس با از بین بردن تضاد میان هومانیسم و سیاست که در کلیه گرایشات هومانیستی سابق به طور مستور حاکم بوده، دوباره به سنت شکنی مبادرت می ورزند.

۳۰
·      اکثریت قریب به اتفاق هومانیست های سابق بر آن بودند که میان گرایش هومانیستی و عمل سیاسی تضاد وجود دارد.

۳۱
·      در مقابل هم قرار دادن هومانیسم و سیاست به مثابه دو ضد، قبل از همه، میراث تاریخ تفکر آلمانی بوده است.

۳۲
·      نظری مختصر به تاریخ بشری این نظریه را روشن می سازد:
·      پیش شرط اجتماعی رونق گرفتن تفکر و خلاقیت هنری هومانیستی آنتیک نظام برده داری بود و هومانیسم بورژوائی نیز تنها بر بنیان استثمار کاپیتالیستی پرولتاریا توانست توسعه یابد.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر