جمعبندی
از
مسعود بهبودی
شفیعی کدکنی
اینجا، در این آرامش سبز بهشت آگین
تا خنده ای قهقاه
در پارک، یا در صحن دانشگاه
ناگه به گوشم می رسد، بر خویش می لرزم
از بیم آن «یاسا» و آن آیین.
پایان
تأملی در مفهوم معروف مرده پرستی
۱
مرده پرستی
مفهوم دقیقی نیست.
۲
چون
هر مرده ای محبوب العموم نیست.
۳
خیلی از مرده ها
حتی گور ندارند.
۴
چه بسا
حتی اسکلت ندارند.
۵
شعابین بی مخ جماران
جوانان و پیران و زنان توده
را
شقه شقه کردند و جلوی ددان خاوران افکندند
۶
پیش شرط محبوبیت مرده
چیز دیگری است.
۷
مرده اگر متعلق به طبقات حاکمه باشد، محبوبیت کسب می کند
۸
مرده متعلق به توده بی همه چیز
فرق زیادی با زنده متعلق به توده ندارد.
۹
مثال:
۷۲ تن در کربلا
شهید تصور می شوند و عزیز داشته می شوند.
۱۰
اما همراه با آن ۷۲ تن
۷۲ تن دیگر هم به خاک افتاده اند که برده های عالیجنابان برده دار بوده اند.
۱۱
حتی احدی نام یکی از انها را جایی نخوانده است.
۱۲
مثال دیگر
خلایق شعار می دهند:
رضا شاه روحت شاد
۱۳
اما همین رضا شاه
پهلوانانه
نانوایی را درجا برمی دارد و در تنور سوران می اندازد
۱۴
احدی یافت نمی شود که یادی از این نانوا کند و بگوید:
نانوا یادت به یاد باد
نفرین به باد باد
نفرین بر انکه رسم ستم را نهاد باد
۱۵
نتیجه حاصله از این تجارب:
فقط
اعضای زنده و مرده طبقات حاکمه
مورد پرستش قرار می گیرند
تأملی در مفاهیم مدرن مد روز یک در صدی ها و ۹۹ درصدی ها.
۱
ایرانی جماعت موقع بحث از موضوع خارج می شوند.
۲
در نتیجه
روشنگری مختل می شود.
۳
یکدرصدی ها
اقلیت انگشت شمار طبقه حاکمه ند.
۴
مولتی میلیاردر ها ست.
۵
ما بقی بشریت در مفهوم ۹۹ درصدی گنجانده می شود.
۶
بدین طریق
یک درصدی ها به خیال مخترعین این دو مفهوم به ظاهر رئالیستی
سرنگون می شوند و ۹۹ درصدی ها به قدرت می رسند و بهشت برین بر کره زمین استقرار می یابد.
۷
عوامفریبی ایده ئولوژیکی گنجانده شده در این دیالک تیک یک درصدی و ۹۹ درصدی
اولا
بی خبری از ترکیب طبقه حاکمه است.
۸
آنتونیو گرامشی تحلیل ارجمندی در این زمینه دارد که
ما
هزار سال قبل
ذراتی از ان را ترجمه و منتشر کرده ایم.
۹
خود ما هم تأملاتی راجع به طبقه حاکمه داریم.
۱۰
طبقه حاکمه
به نظر ما نه در مقیاس ملی و نه در مقیاس جهانی
در واقع و در عمل
یک درصدی نیست
اگرچه
در تحلیل نهایی یکدرصدی است.
۱۱
دشواری پیروزی و تحکیم و حفظ انقلابات توده ای همینجا ست.
۱۲
آنچه
که
طبقه متوسط
نامیده می شود و منافع شان را رئیس داناها
نمایندگی می کنند
پایگاه اجتماعی پهناور یک درصدی ها ست
۱۳
یک درصدی ها به تشکیل و تخریب مستمر طبقه متوسط می پردازند و ضمنا به مدد حمایت انان حاکمیت خود را تشکیل و تقویت و تحکیم می کنند.
۱۴
معضل مهمی که امپریالیسم پس از تخریب اتحاد شوروی داشت
فقدان طبقه متوسط در ان سامان بود.
۱۵
روی این طبقه متوسط باید کار کرد.
۱۶
طبقه متوسط منادی عدالت اجتماعی است
عدالت اجتماعی طبقه متوسط
اما در چارچوب فرماسیون اقتصادی سرمایه داری است.
۱۷
طویله ای وطنی هم با تابلوی عدالت وجود دارد که خود را توده ای و کمونیستی جا می زند ولی بوی نمایندگی طبقه متوسط از عندامش به مشام می رسد.
۱۸
ما با رئیس دانا در این زمینه کلی دعوا داشته ایم.
دانا به معنی گاو است در زبان آذری
۱۹
طبقه متوسط خواهان مستمر و پیگیر عدالتی اجتماعی است تا توده به تنگ نیاید و فاتحه ای بر فرماسیون سرمایه داری نخواند.
۲۰
انتقاد از رژیم انقلاب سفید
ضمنا
توسط طبقه متوسط طویله و حتی
توسط طبقه متوسط اروپای امپریالیستی صورت می گرفت.
۲۱
منتقد سرسخت پرولتریزاسیون جامعه بودند.
۲۲
میان اشرافیت فئودال و روحانی و طبقه متوسط
از این نقطه نظر
وحدت نظر هست.
۲۳
یکی از دلایل حمایت طویله های عدالتی و نئاندرتالیستی و استالینیستی از طویله جماران همین وحدت نظر است.
۲۴
یک درصدی ها
ضمنا
بخش عظیمی از زحمتکشان شهر و ده را نیز جزو مدافعان خود دارند.
۲۵
شکنجه گران جماران، بسیج و سپاه و لات ها و لاشخورها
خدمه جان بر کف یک درصدی ها هستند.
۲۶
گرامشی تصور و تصویر جالبی از این ترکیب طبقه حاکمه دارد:
به
نظر او یک در صدها در صفوف مقدم جبهه سرمایه اند
پشت سر این یک درصدها
استحکامات متنوع پشت سر هم قرار دارند که تسخیرشان برای طبقه کارگر
شبیه تسخیر هفت خوان توسط رستم دستان است
۲۷
این دیالک تیک یک در صدی ها و ۹۹ درصدی ها
برای انکار سوبژکت تاریخ است و از فراورده های فابریک فکری طبقه حاکمه است
شفیعی کدکنی
آری
جای شگفتی دارد، این
باری
از سرزمینی می رسم کانجا
« یاسا» ی چنگیزی و یاساهای بعد از آن
از هر طرف دیوارها دارند:
بهر تبسم،
بهر بیداری
بهر تنفس،
بهر خندیدن
بهر نگاه و مهر ورزیدن
وز بهر اندیشیدن و دیدن.
پایان
اندکی اندر باب قانون دیالک تیکی نفی نفی
۱
دیالک تیک پیوست و گسست
همین است:
۲
هر نسل نو نافی دیالک تیکی نسل کهنه است.
کریم هم می دانست:
انما اولادکم ... فتنه عدو لکم
فرزندان تان ... اسباب ازمون شما هستند
دشمنان شما هستند.
۳
نفی دیالک تیکی = حفظ جنبه های مثبت نسل کهنه + حذف جنبه های منفی آن
۴
مادر
فراموش کرده که خودش نیز با مادر و پدر خود همین کار را کرده است.
۵
هر نبات و جانور هم
همین کار را با ننه و بابای خود می کند تا فردا جوانه و جوجه و توله و پیله اش (فرزندش) همین را با خودش بکند.
۶
این قانون همیشگی هستی است:
هر نافی
به نوبه خود
نفی می شود
و نتیجه این نفی نفی بی پایان
توسعه و تکامل بی پایان همه چیز هستی است
۷
اگر چنین نبود
روند توسعه و تکامل
در
طبیعت و جامعه و جهان و تفکر
متوقف می ماند
۸
درست بر اساس همین قانون دیالک تیکی است که جامعه اولیه توسط برده داران و روحانیان
جامعه برده داری توسط اربابان فئودال و روحانی
جامعه فئودالی ـ روحانی
توسط بورژوازی (طبقه سرمایه داران)
و
جامعه سرمایه داری
توسط طبقه کارگر
نفی دیالک تیکی می شود
و
جایگزین می گردد
تا
جامعه بشری پله پله بالاتر رود و توسعه یابد.
شفیعی کدکنی
زیبا ست،
آری،
این چمن زیبا ست
اما
در چشم من
آمیخته با هول و وحشت ها ست.
پایان
حسین پناهی و گمراهی
تفاوت میان عامیانه عندیشی و علمی اندیشی
۱
عیب اساسی حسین پناهی
در
ظاهرگرایی او ست.
۲
او
به
همین دلیل
از
تمیز طبقه حاکمه از توده
عاجز است.
۳
توده
در هر جامعه بشری
توسط طبقه حاکمه
بسته به منافع طبقه حکمه
«تربیت» می شود.
۴
توده
مربی دارد.
۵
کرد و کار و افکار و اخلاق و اعمال توده
توسط طبقات حاکمه
نسل اندر نسل
تعیین می شود.
۶
حسین پناهی دیالک تیک منفی توده و طبقه حاکمه
را
دیالک تیک منفی مربا و مربی
را
وارونه می سازد
۷
به
همین دلیل
همه کاسه ها و کوزه ها
را
بر سر توده ستمدیده
خرد و خراب می کند.
۸
در حالیکه قضیه مطلقا برعکس است.
۹
این طبقه حاکمه است
که
بر سر توده
کلاه می گذارد
و
...
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر