۱۳۹۸ اسفند ۱۷, شنبه

تأملی در تصورات و تخیلات و توهمات کسری فروهی (۴)


 در جستجوی بدیل: 
بازگشت به دیالکتیک انقلابی 
 
کسری فروهی
(۱۳۶۳) 
 
منبع:
نوید نو  
 
ویرایش و تحلیل 
 از 
یدالله سلطانپور  
 
۱ 
خروج آمریکا از برجام و اعمال تحریم‌های ثانویه علیه ایران
 تیر خلاصی بود بر عمر دولت اعتدال 
مؤلف
بی اعتنا به عنوان مطلبش
بورژوایی «می اندیشد»
و
در
سطح پدیده ها پرسه می زند و گرد و خاک به راه می اندازد.
 
در 
حالیکه مارکسیسم 
تئوری ژرفکاوی
است
و 
فلسفه مارکس و انگلس و لنین
(ماتریالیسم دیالک تیکی و ماتریالیسم تاریخی و تئوری شناخت مارکسیستی ـ لنینیستی)
عام
را
و
کل
را
تماتیزه می کند.

مؤلف
دولت
را
نه
به
عنوان مفهومی فلسفی،
نه
به
عنوان چیزی عام و کلی
بلکه
بسان اجامر بورژوایی ـ امپریالیستی و فئودالی ـ فوندامنتالیستی
 به 
عنوان کابینه حسن و حسین،
به
عنوان
هیئت حاکمه
تماتیزه می کند.

یعنی
در
عرصه منفرد و جزء
درجا می زند.

مؤلف از خود نمی پرسد
که
برجام 
چه بوده و چیست؟

جوامع امپریالیستی
حتی
از
تراکتور اتمی
پیاده می شوند
و
سوار هواپیماهای نور و باد و برق می شوند.

در این واویلا
دار و ندار ملتی عقب مانده
برای خرید تراکتور چرن و بیل
هدر داده می شود
و
کشور در معرض خطر تبدیل به چرن و بیل دیگر
قرار می گیرد.

۲
خروج آمریکا از برجام و اعمال تحریم‌های ثانویه علیه ایران
 تیر خلاصی بود بر عمر دولت اعتدال 
 
ثانویه
معنی دیگری دارد.
منظور مؤلف تحریم های جدید
است
که
امپریالیسم امریکا
 تحمیل می کند.
 
مؤلف از خود نمی پرسد 
که 
ماهیت طبقاتی و فرماسیونی ـ اقتصادی جمهوری جنگ و جنایت و جنون جماران چیست
و
دعوای آن با ایالات متحده اسرائیل و اسرائیل 
بر سر چیست؟
 
مؤلف 
احتمالا
دنبال بدیلی برای مشد حسن روحانی و زباله ها دیگر
است
و
نه
دنبال بدیلی برای طویله جماران.
 
۳
خروج آمریکا از برجام و اعمال تحریم‌های ثانویه علیه ایران
 تیر خلاصی بود بر عمر دولت اعتدال
 زیرا روحانی 
که 
یگانه راه رشد اقتصادی و امنیت ایران 
را 
در 
پیوند با انحصارات سرمایه‌داری جهانی 
تعریف کرده 
(ن. ک. به سخن حسن روحانی:
«من جز گفتگو با دنیا راه دیگری بلد نیستم.»
سخنرانی در بانک مرکزی)
 
این جمله مؤلف به چه معنی است؟
 
اولا
شعار مشد حسن
«من جز گفتگو با دنیا راه دیگری بلد نیستم» 
به
چه معنی است؟
 
مشد حسن با این شعار
میان جناح به اصطلاح و در حرف، مسالمت جوی «رئالیست بندتنبانی، راسیونالیست نیمبند، عوامفریب، ورشکسته، مأیوس» طبقه حاکمه 
و 
جناح  جنگ طلب، کله خر، نیهلیست، آوانتوریست، خردستیز، خیال پرست و لاشخور آن 
(مثلا سران سپاه پاسداران عنگلاب اسلامی و حزب الله و بسیج و کلاه مخملی ها و لاشخورهای دیگر)
مرزبندی فرمال، سطحی و تئاترال می کند.
 
 
مؤلف 
حداقل
از خود نمی پرسد
که
اگر 
مشد حسن
 واقعا  
«جز گفتگو با دنیا راه دیگری بلد نیست»
چرا
تحت ریاست او و امثال او،
حزب توده
منحل شده است
و
توده ای های معصوم تر از ۱۴ معصوم
زجرکش و رسوا و اعدام و تیرباران شده اند؟
 
ضمنا
منشاء و مالک و مخترع این شعار مشد حسن
  کیست؟
 
۴

یورگن هابرمس
 (متولد ۱۹۲۹دوسلدورف)
جامعه شناس و فیلسوف آلمانی
از نمایندگان تئوری انتقادی
(مابعد مکتب فرانکفورت)
پیوند دهنده ماتریالیسم تاریخی با پراگماتیسم آمریکائی، با تئوری توسعه پیاگت و با روانکاوی فروید
از پیروان تئوری دیسکورس اخلاق و حقوق کارل اوتو اپل
نماینده تئوری عمل مبتنی بر بحث
از فلاسفه بورژوائی معاصر 
«من جز گفتگو با دنیا راه دیگری بلد نیستم.» 
 
این شعار مشد حسن
متعلق 
به 
یورگن هابرمس
نظریه پرداز مولتی میلیونر امپریالیسم
است.
 
هابرمس
مخترع عوام فریب تز موسوم 
به
 «دیسکورس (گفت و گوی) عاری از سلطه»
است.
 
به
توصیه هابرمس
تضاد کار و سرمایه
باید
سر میز مذاکره میان کارگر و سرمایه دار
حل شود
و
نه
در
میدان کارزار طبقاتی.
 
به
همین دلیل
امپریالیسم 
هابرمس
را
جایزه باران کرده است.
 
نام بخشی از جوایز داده شده به هابرمس

جایزه تئودور آدورنو
جایزه خواهران شول
جایزه گوتفرید ویلهلم لایب نیتس
جایزه زورنینگ دانشگاه کوپنهاک
جایزه کارل یاسپرس
تئودور هویس
جایزه صلح تجارت کتاب
جایزه پرینس فون آستورین
جایزه کیوتو (۵۰ میلیون ین)
جایزه افتخاری هولبرگ (۵۷۰۰۰۰۰ یورو)
جایزه هولبرگ (۵۲۰۰۰۰ یورو)
جایزه برونو کرایسکی
جایزه دولت نورد راین وستفالین
جایزه اروپا  (۵۰۰۰۰ یورو)

 
مشد حسن روحانی
بسان مش ممد خاتمی و خاتم العوامفریبان دیگر
شعار اجامر امپریالیستی
را
به
نیت عوامفریبی 
ازبر و نشخوار کرده است.
 
 
مش ممد خاتمی
کتاب یکی دیگر از اجامر امپریالیستی
به
نام کارل پوپر
را
زیر بغل زده بود 
تا
خبرنگاران
عکسبرداری کنند
و
نشان اجامر امپریالیستی
دهند.
 
جالبتر
نتیجه گیری مؤلف از این شعار تقلبی مشد حسن روحانی است:
  روحانی 
یگانه راه رشد اقتصادی و امنیت ایران 
را 
در 
پیوند با انحصارات سرمایه‌داری جهانی 
تعریف کرده است.
 اگر هگل و مارکس و لنین
بشنوند،
با
کفن و مخلفات
از
گور
بیرون می زنند تا حساب کسری فروهی  و انجمن نوید کهنه و نو
را
درجا برسند.

ادامه دارد.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر