۱۳۹۸ اسفند ۱۴, چهارشنبه

چشم ها را باید شست، مارکسیستی باید دید. (۱۶)


تأملی
از
مسعود بهبودی 
۱
حریف حزب اللهی
یا 
 من زاویه این بحث شما را نمی‌فهمم 
یا 
شما باسفسطه زیرکانه می خواهید 
با
 اتکا به تاریخ این قوم وآنچه که بر آنها رفته ومجاهدتها وتلاش های آنها 
موجودیت کنونی آنها
را 
موجه نشان داده وتوجیه کنید
ترفند حریف حزب اللهی
پرهیز از هماندیشی متمدنانه
و
 اثبات زورکی و عوامفریبانه حقانیت فاشیسم، فوندامنتالیسم شیعی و میلیتاریسم جمارانیستی
است.
  حریف
اعتنایی
به
تکرار مکرر این حقیقت امر
که
بحث بر سر مسئله فلسطین نیست،
ندارد.
هدف الاهداف حریف حزب اللهی
زیر علامت سؤال قرار دادن موجودیت دولت خلق یهود 
 است
و
بس.
هدف الاهداف حزب الله
تحمیل شعار فاشیستی «مرگ بر اسرائیل»
است.
۲
با
مذهبی جماعت
نمی توان بحث کرد.
مذهبی جماعت
هم
نمی توانند با کسی بحث کنند.
به
همین دلیل
هر
مظنونی
را
ترور و یا تیرباران 
می کنند.
منظور از مذهبی جماعت
نه
حتما
معتقدین به معاد و جهاد و زکات و صلواة و غیره،
بلکه جماعتی است
که
برای حقیقت
عینیت
 قایل نیستند.
حقیقت 
برای این جماعت
نه
عینی
(اوبژکتیو)
بلکه 
«ذهنی»
(سوبژکتیو)
است.
این جماعت حقیقت سوبژکتیو خاص خود
را
پیشایپش
دارند
و
سودای شان
تحمیل آن به دیگران است.
اگر
کسی 
به
عینیت حقیقت
باور داشته باشد،
سودایش جست و جوی آن
خواهد بود
و
نه
تحمیل «حقیقت» خوشایند خیالی خویش.
۳
مثال:
خلق یهود
(و دولت اسرائیل)
برای  این جماعت
مظهر شر مطلق
است
و
باید
به
هر قیمت
نابود شود.

ضمنا
محور و مظهر شر بودن خلق یهود
برای این جماعت
معیار المعاییر
است
که
با
آن معیار المعاییر
تمیز خیر از شر
در
همه زمینه ها
صورت می گیرد.

مثلا
برای بررسی خادم و خاین بودن کسی و یا گروه و حزب و سازمانی
از
نظر و سنگر او
راجع به اسرائیل
دلیل غیر قابل تردید 
تراشیده می شود.

۴

مثال دیگر:
  فاشیسم آلمان
 (نازیسم)
هم
همین معیار المعاییر حزب الله
را
داشته است:
  فاشیسم 
به
همین دلیل
نیازی به بررسی عینی بلشویسم
نداشته است.
بلشویسم
فقط 
می توانست
جریانی یهودی 
باشد
جریانی به اصطلاح نژادی
 باشد
و
نه
جنبشی طبقاتی.
  شخصیت های کمونیست 
از
دید فاشیسم
فقط می توانستند، یهودی باشند و نه پرولتری.
ما
 در
ادامه این تحلیل
به
این مسئله
برخواهیم گشت.

به
همین دلیل
در
گسیل هیئتی توسط هیتلر
برای شرکت در سالگرد انقلاب اکتبر
همراه با خبرنگاران فاشیستی
به
مسکو
عکس برداری 
از
جمجمه استالین
برنامه ریزی
می شود
تا
یهودی نبودن استالین به عنوان متحد ناسیونال ـ سوسیالیسم (نازیسم)
معلوم شود.
فاشیسم
اما
مثل فوندامنتالیسم
بی پرنسیپ است
و
حتی
در
زمینه دگم های آهنین خود
پیگیر نیست.
علیرغم اینکه تحلیل راسیستی عکس های متعدد از جمجمه استالین
دال بر یهودی نبودن او بوده اند،
به
هنگام حمله ناگهانی به خاک اتحاد شوروی
استالین و بلشویسم
یهودی قلمداد می شوند
که
حق موجودیت 
ندارند.
البته
قبل از فاشیسم
تزاریسم
همین اتهام یهودی بودن
را
به
بلشویسم
زده بود.
پروتکل صهیون
اختراع سازمان امنیت تزار روس بر ضد بلشویسم
بوده است.


پروتکل بزرگان صهیون 
یا 
پروتکل بزرگان یهود 
سندی جعلی است که مقصود از نگارش آن، 
ترسیم یهودیان به عنوان توطئه‌گران در سطح جهانی است.
 این کتاب در ۲۴ فصل یا پروتکل، 
که گفته می‌شود خلاصه مذاکرات ملاقات‌های رهبران یهودی است، 
به 
«نقشه‌های پنهانی یهودیان»
 برای حکومت بر جهان از طریق دخل و تصرف در اقتصاد، کنترل رسانه‌های همگانی و دامن‌زدن به اختلافات مذهبی 
پرداخته‌است.
 مدرکی قانع کننده وجود دارد که «پروتکل» جعلی و یک «سرقت ادبی» است
«پروتکل بزرگان صهیون» یا «پروتکل بزرگان یهود»، اثری آنتی سمیتیستی   در عصر مدرن است
 که 
به 
طرز وسیعی 
توزیع شده‌است. 
امروزه نیز ادعاهای این کتاب درباره یهودیان همچنان بویژه از طریق اینترنت 
پخش می‌شود.
پروتکل به زبان لهستانی

خاستگاه اثر

طنزپرداز سیاسی فرانسوی موریس ژولی
 کتابی تحت عنوان «گفتگوی ماکیاولی و مونتسکیو در دوزخ»
 را
 در
 سال ۱۸۶۴ 
نگاشت. 
هرچند در این کتاب اشاره‌ای به یهودیان نمی‌شود. 
بعدها اکثر مطالب «پروتکل» بر اساس ایده‌های موجود در این کتاب جعل می‌شود. 
در 
سال ۱۸۶۸ 
نویسنده پروسی 
هرمان گودشه رمان «بیاریتز» 
را 
منتشر می‌سازد.
 در این رمان ۱۲ طایفه اسرائیلی مخفیانه با یکدیگر در گورستان یهودیان در پراگ دیدار می‌کنند. 
کتاب گودشه بسان اثر ژولی 
حاوی مطالبی است که در جعل «پروتکل» مورد استفاده قرار گرفته‌ است. 
  
 هر چند که خاستگاه اصلی «پروتکل»" همچنان مورد اختلاف نظر است،
 اما 
به 
احتمال قوی
به
 دستور رئیس شعبه پلیس مخفی روسیه در پاریس، 
پیوتر راچوفسکی 
جعل شده‌است.
 در
 سال ۱۹۰۳، 
بخش‌هایی از «پروتکل بزرگان صهیون» 
در
 یک روزنامه روسی به نام «پرچم» 
به 
صورت پاورقی 
منتشر شد.
 اما آن نسخه از «پروتکل» که باقی‌مانده و به چندین زبان ترجمه شده، 
ابتدا 
در
 سال ۱۹۰۵ 
به
 عنوان ضمیمه کتاب «بزرگان در حقیران: ظهور دجال و حکومت شیطان بر زمین»،
 به 
قلم نویسنده روسی، سرگئی نیلوس
 در 
روسیه
 منتشر شد

انتشار در سراسر جهان

 پس از انقلاب اکتبر
 (سال ۱۹۱۷)
مهاجران ضدبلشویک 
«پروتکل» 
را 
به 
غرب
 آوردند.
 بلافاصله پس از آن، نسخه‌های آن در سراسر اروپا، ایالات متحده، آمریکای جنوبی و ژاپن توزیع شد.


 ترجمه عربی آن نیز نخستین‌بار در سال ۱۹۲۰ منتشر شد.
 
در
 سال ۱۹۲۰،
 در روزنامه هنری فورد- مرد قدرتمند صنعت اتومبیل سازی- به نام «دیربورن ایندیپندنت»
 مجموعه‌ای از مقالات به چاپ رسید که تا حدودی بر اساس «پروتکل» بود. 
کتاب یهود بین‌الملل، 
که
 این مجموعه 
را
 در بر داشت، 
حداقل به ۱۶ زبان ترجمه شد. 

  آدولف هیتلر
 و
 ژوزف گوبلز 
- که بعدها به مقام وزارت تبلیغات نازی‌ها رسید - 
فورد و کتاب «یهود بین‌الملل» 
را 
می‌ستودند. 
 
در 
سال ۱۹۲۱، 
روزنامهٔ تایمز لندن 
با 
مدرکی قانع کننده 
نشان داد 
که 
«پروتکل» 
یک «سرقت ادبی ناشیانه»
 است. 

در 
تایمز 
تأکید شده بود 
که
 بخش عمده‌ای از «پروتکل» 
از 
یک هجویه سیاسی فرانسوی به نام «گفتگوی ماکیاولی و مونتسکیو در دوزخ» 
نوشته موریس جولی 
(۱۸۶۴) 
کپی شده 
که
 در
 آن 
هیچ نامی از یهودیان
 برده نشده‌ است. 

سایر بررسی‌ها نشان داد که یک فصل از رمان پروسی «بیاریتز» (۱۸۶۸)، 
اثر هرمان گودچه 
نیز 
«الهام بخش» کتاب «پروتکل» 
 بوده‌است.



آلفرد روزنبرگ، 
نظریه‌پرداز حزب نازی، 
هیتلر 
را
 در
 اوایل دهه ۱۹۲۰ و هنگامی که مشغول شکل دادن به جهان‌بینی خود بود،
 با 
پروتکل
 آشنا کرد.

 هیتلر در برخی از نخستین سخنرانی‌های خود به «پروتکل» اشاره کرد 
و 
در 
طول زندگی خود 
نیز
 از
 این سخن 
که 
«بلشویست‌های یهودی» 
برای سلطه بر جهان
 دسیسه چینی می‌کنند، 
سود برد. 

طی دهه‌های ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰، 
«پروتکل بزرگان صهیون» 
نقشی مهم در جنگ‌افزار تبلیغاتی نازی‌ها 
ایفا کرد. 

حزب نازی
 دست کم
 ۲۳ نسخه از «پروتکل» 
 را 
بین سال‌های ۱۹۱۹ و ۱۹۳۹ 
منتشر کرد. 

پس از به قدرت رسیدن نازی‌ها در سال ۱۹۳۳،
 در
 بعضی از مدارس 
از 
«پروتکل» 
برای شستشوی مغزی دانش‌آموزان 
 استفاده می‌شد. 

ژوزف گوبلز
 پیش از وزارت در دولت نازی‌ها در سال ۱۹۲۴ چنین می‌نویسد: 
«به باور من، «پروتکل خردمندان صهیون»، اثری جعلی است ... 
[با این همه]
 من
 به حقیقت باطنی
- و نه مبنای واقعی - آن
 اعتقاد دارم.» 
 
  در سال ۱۹۳۵، 
یک دادگاه سوئیسی دو رهبر نازی را به دلیل توزیع نسخه آلمانی «پروتکل» در برن سوئیس جریمه کرد.
 قاضی دادگاه 
در
 طول محاکمه، 
«پروتکل» 
را 
«افترا آمیز»، «جعلیات بدیهی» و «مهملات مضحک»
 اعلام کرد. 
 
مجلس سنای ایالات متحده با انتشار گزارشی در سال ۱۹۶۴، 
«پروتکل» 
را 
جعلی
 اعلام کرد. 
سنا مضمون پروتکل را «گنگ و نامفهوم» خواند 
و 
کسانی 
را
که 
«پروتکل» را «مانند دوره‌گردان پخش می‌کردند»
 برای استفاده از شیوه‌های تبلیغاتی مشابه با هیتلر 
مورد انتقاد قرار داد. 
در سال ۱۹۳۳، یک دادگاه روسی حکم داد که سازمان راست افراطی ناسیونالیست «پامیات» با انتشار «پروتکل» به عملی آنتی سمیتیستی
 دست یازیده‌ است.

وضعیت فعلی

بر اساس «گزارش یهود ستیزی جهانی» 
(۲۰۰۴)
 وزارت امور خارجه ایالات متحده آمریکا، 
«هدف آشکار پروتکل، برانگیختن تنفر از یهودیان و اسرائیل است.»

نئونازی‌ها، طرفداران برتری نژاد سفید و همچنین انکار کنندگان هولوکاست
 «پروتکل» 
را 
تأیید و توزیع می‌کنند. 

کتاب‌هایی 
که 
بر اساس «پروتکل» 
نگاشته شده‌اند 
در 
سراسر دنیا، 
حتی در کشورهایی چون ژاپن 
که 
به 
ندرت 
یهودی یافت می‌شود، 
در دسترس قرار دارند. 

بسیاری از کتب درسی در جهان عرب و اسلام، 
«پروتکل» 
را 
به‌
عنوان حقیقت 
تدریس می‌کنند.

 تعداد بی‌شماری از سخنرانی‌های سیاسی، سر مقاله‌ها و حتی کارتون‌های کودکان
 از 
پروتکل 
گرفته شده‌اند. 

در
 سال ۲۰۰۲،
 تلویزیون دولتی مصر 
یک مجموعه کوتاه تلویزیونی
 را 
که 
طبق «پروتکل» 
ساخته شده بود، 
پخش کرد 
و 
وزارت امور خارجه ایالات متحده
 این عمل را محکوم کرد. 


سازمان فلسطینی حماس 
در 
توجیه اعمال تروریستی خود علیه شهروندان اسرائیلی 
تا حدودی 
از 
«پروتکل» 
استفاده می‌کند.
اینترنت به طرز قابل ملاحظه‌ای موجب افزایش دسترسی به «پروتکل» شده‌است. 
با وجود آنکه بسیاری از وب سایت‌ها 
جعلی بودن «پروتکل» 
را 
افشا می‌کنند، 
اینترنت موجب تسهیل اشاعه نفرت از یهودیان 
از 
طریق «پروتکل» 
شده‌است. 
در حال حاضر،
 با 
یک جستجوی معمولی در اینترنت 
می‌توان صدها هزار سایت یافت 
که 
«پروتکل» 
را
 اشاعه می‌دهند، می‌فروشند، یا آن را به بحث می‌گذارند یا اینکه ساختگی بودن آن را افشا می‌کنند.
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر