۱۳۹۸ مهر ۱۸, پنجشنبه

خرد ـ انسان ـ تاریخ (۹۰)


پروفسور دکتر مانفرد بور
برگردان
شین میم شین

فصل ششم
وظیفه فکری فلسفه کلاسیک بورژوایی آلمان
 
فصل ششم
بخش چهارم
ادامه

۱۲
·    فلسفه کلاسیک بورژوایی آلمان در اوایل توسعه اش با این شرایط مواجه شد.

۱۳
·    فلسفه کلاسیک بورژوایی آلمان موظف به مقابله با امپیریسم انگلیس به مثابه فلسفه بود.

۱۴
 
هربرت مارکوزه
(۱۸۹۸ ـ ۱۹۷۹)
فیلسوف، سیاست شناس و جامعه شناس آلمانی ـ آمریکائی
از اعضای مکتب فرانکفورت
در برلین به دنیا آمد.
در طول جنگِ جهانی اول در ارتش آلمان خدمت کرد.
او سپس در قیام سربازان اسپارتاکیست شرکت داشت.
آثار:
سرنوشت دموکراسی بورژوائی
هنر و رهائی
فلسفه و روانشناسی
جنبش دانشجوئی و پیامدهای آن
محیط زیست و انتقاد اجتماعی
اونتولوژی هگل و تاریخیت
اوتوریته و خانواده در جامعه آلمان
مبارزه بر ضد لیبرالیسم در دولت های توتالیتر

·    به قول هربرت مارکوزه، «چالش فلسفه کلاسیک بورژوایی آلمان با امپیریسم انگلیس مبارزه بر سر فلسفه به مثابه فلسفه بود.»
·    (هربرت مارکوزه، «خرد و انقلاب»، ۱۹۶۲، ص ۲۶)

۱۵
·    این کتاب هربرت مارکوزه تحت عنوان «خرد و انقلاب»، از خدمات بزرگ او ست، اگر از اثر دیگرش تحت عنوان به اصطلاح «نوشتجات آغازین مارکس» صرفنظر شود.

۱۶
·    هربرت مارکوزه در مقابله با تلاش کسانی که فلسفه هگل را با ایده ئولوژی فاشیسم در پیوند قرار می دهند، مؤکدا بر گرایش انتقادی ـ اجتماعی تفکر کلاسیک بورژوایی آلمان، جلب توجه می کند و بدرستی این را با دعوی تفکر کلاسیک بورژوایی آلمان مبنی بر تسلط راسیونال انسان بر طبیعت و جامعه در پیوند قرار می دهد.

۱۷
·    البته با این نگرش درست هربرت مارکوزه، در مسئله بنیادی  فلسفه کلاسیک بورژوایی نوسازی و مطلق سازی غیرمجاز گرایش انتقادی ـ اجتماعی آن دست در دست می رود.

۱۸
·    دعوی تفکر کلاسیک بورژوایی آلمان مبنی بر تسلط راسیونال انسان بر طبیعت و جامعه، بر ضد کلیه فرم های فئودالیته نشانه رفته بود و آماجش تشکیل جامعه بورژوایی به مثابه عالم عقل (رایش خرد) بود.

۱۹
·    دعوی تفکر کلاسیک بورژوایی آلمان مبنی بر تسلط راسیونال انسان بر طبیعت و جامعه، به همین دلیل خصلت تاریخی ـ مشخص داشته است.

۲۰
·    جایگاه تاریخی و جامعه ای ـ طبقاتی آن واضح و روشن بوده است.

۲۱
·    آیینه فکری  فلسفه کلاسیک بورژوایی در هیچ یک از مراحل توسعه اش شکسته نشده است.

۲۲
·    هربرت مارکوزه، اما گرایش انتقدی ـ اجتماعی  تفکر کلاسیک بورژوایی را چنان به اوج برد که آن به مثابه گشتاور (ممان) اجتناب ناپذیر تفکر فلسفی به طور کلی و هر تفکر تئوریکی بر روند تاریخی ـ جامعه ای به طور کلی نمودار گشت.

۲۳
·    این واقعیت امر، هربرت مارکوزه را در آثارش در سال های آخر عمرش بدانجا راند که گرایش انتقادی تاریخی و جامعه ای تفکر کلاسیک بورژوایی  را در دمسازی با سیستم خود، اوتوپی ترانسندنتال قلمداد کند، که در مغایرت با فلسفه کلاسیک بورژوایی، دیگر با روند تاریخی همسو نمی شود، بلکه جای آن را می گیرد. (بر آن رونویسی می شود. مترجم)

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر