تحلیل
از
میمحا نجار
وه چه سروی، با چه زیبی و فری
سروی
از نازکدلی،
نیلوفری
ای که چون خورشید بودی
با شکوه
در
غروب تو
چه
غمناک است،
کوه
برگذشتی عمری از بالا و پست
تا چنین پیرانه سر رفتی ز دست
خوشه خوشه گرد کردی،
ای شگفت
رهزن ات ناگه سرِ خرمن گرفت
توبه کردی
زآنچه گفتی،
ای حکیم
این حدیثی دردناک است
از
قدیم
۱
وه چه سروی، با چه زیبی و فری
سروی
از نازکدلی،
نیلوفری
معنی تحت اللفظی:
آه،
تو چه سرو شکوهمندی بودی
و
ضمن سرو وارگی
از
فرط مهربانی
یادآور نیلوفری بودی.
سایه
در
این بیت مرثیه
برای توصیف طبیعت دیالک تیکی طبری
به
طبیعت
رجوع می کند:
طبری
در
آیینه ضمیر شاعر
دیالک تیکی از سرو و نیلوفر است.
سرو
در
ادبیات فئودالی
مظهر آزادگی
است.
منظور سایه هم همین است.
احسان طبری و سران و سرداران حزب توده
مظاهر طراز نوین آزادگی
بوده اند.
تفاوت و هویت طبری
اما
در
وحدت اضداد بودن او ست:
طبری
سرو معمولی نیست.
طبری
سروی
است
که
از
فرط نازکدلی
شباهت حیرت انگیزی به نیلوفر دارد.
۲
وه چه سروی، با چه زیبی و فری
سروی
از نازکدلی،
نیلوفری
بهتر از این نمی توان طبری را توصیف کرد:
طبری
شاعر و سردار
در
آن واحد
بوده است.
طبری
بشردوستی سلحشور بوده است.
طبری
مظهر دیالک تیکی حکیم و هنرمند
در
آن واحد
بوده است.
همین حکم
را
می توان
در
حق حکیم ابوالقاسم فردوسی و لاهوتی و محمد زهری و سیاوش کسرایی
هم
صادر کرد.
همه این شخصیت های انقلابی
دیالک تیکی از حکیم و هنرمند بوده اند.
یعنی
شناخت فلسفی
در
آثار این شخصیت های توده ای
دست در دست
با
شناخت هنری
رفته است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر