درنگی
از
میم حجری
گفتم:
« ز مهرورزان رسم وفا بیاموز»
گفتا:
«ز خوبرویان این کار کمتر آید.»
این بیت غزل خواجه
مملو از ایرادات منطقی و نظری است.
پیش شرط بیوفایی در جامعه ـ تئوری خواجه،
خوبرویی است.
این بدان معنی است که زشت رویان با وفا و خوب رویان بی وفا هستند.
معیاری فرمالیستی
منظور خواجه از بی وفایی، احتمالا ناز کردن زیبارویان است که باید مستقلا مورد تحلیل قرار گیرد.
وفا چیست؟
مفهوم وفا از مفاهیم نظام جامعتی برده داری است.
ضد دیالک تیکی وفا
جفا ست.
دیالک تیک وفا و جفا
یکی از تعاریف کریم از جفا (ظلم و ستم) مبتنی بر دیالک تیک عهد و وفا ست:
هر کس عهد منعقده ر ابشکند
جفاکار است.
یعنی
ضد دیالک تیکی وفا
ضمنا عهد و پیمان است.
دیالک تیک عهد و وفا.
کسی که برده اربابی می شود با او عهد بردگی می بندد.
اگر او از بند بندگی فرار کند
جفاکار محسوب می شود و گردنش را حتی می توان زد.
به نظر کریم بشریت با خدا در روز الست (یعنی زمانی که هنوز نطفه اش تشکیل نیافته بود)
با خدا عهد و پیمان بندگی بسته است.
اگر بشر احیانا کافر شود.
جفاگار محسوب می شود
و
لاجوردی و باندش
می تواند در سنت علی تنش را از شر سرش خلاص کند
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر