فرنگی
نگذار تو را سه چیز تحت کنترل خود قرار دهند:
پول
آدم ها
گذشته
فرنگی عندرزگو
خیال می کند و یا چنان وانمود می کند
که
انگار
آدمی در زندگی
مختار مطلق
است.
آنارشیسم همین است:
مطلق کردن اختیار و نادیده گرفتن جبر.
فرنگی عندرزگو
عاجز از تمیز اوبژکت از سوبژکت است:
۱
پول که سوبزکت نیست تا کسی را کنترل کند
طبقه پولدار و یا سرمایه دار می تواند به عنوان سوبژکت
کسی را و یا طبقات اجتماعی را وابسته سازد و کنترل کند.
۲
گذشته که سوبژکت نیست تا کسی را کنترل کند.
مرتجعین ویا ماضی گرایان می توانند خلایق را وابسته سازند
و
به آنها امر و نهی کنند.
فرنگی عندرزگو
آدم ها
را
موجودات همسان و همگون و یکسان انتزاعی
تصور می کند
و
فرمان تن ندادن به کنترل آدمها را صادر می کند.
آدم ها
همیشه
به
صورت افراد مشخص وجود دارند:
هم
دهقان
آدم
است،
هم
کارگر
هم
پیشه ور،
هم
لومپن و لات و لاشخور
و
هم
ارباب فئودال و بورژوا
آدم
اند.
هم
مادر و پدر هر کس
آدم اند
و
هم
دشمن بشر
آدم است.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر