۱۴۰۰ فروردین ۱۵, یکشنبه

خود آموز خود اندیشی (۴۳۴)

خوداندیشی

شین میم شین

حکایت هجدهم

(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»،  ص ۴۵ ـ ۴۶)

بخش دوم

ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم!
 

۱

خداوند دولت غم دین خورد

که دنیا به هر حال می بگذرد

 

معنی تحت اللفظی:

کسی که سعادتمند باشد،

به فکر دین باید باشد.

برای اینکه دنیا در گذر است.

 

سعدی در این بیت شعر،

دیالک تیک مادی و (۱)

 را

به شکل دیالک تیک دنیا و دین بسط و تعمیم می دهد.

 

جواب

 

سعدی

در این بیت شعر،

دیالک تیک مادی و فکری

 را

 به شکل دیالک تیک دنیا و دین بسط و تعمیم می دهد و نقش تعیین کننده را از آن فکری (دین) می داند و خداوندان دولت را به پاسداری از دین فرامی خواند.

 

سعدی اکنون بر خلاف بیت شعر قبلی، قضیه را وارونه می کند و از فنای دنیا و بقای دین سخن می گوید.

 

هدف سعدی از این بندبازی های تئوریکی

 (غم و شادمانی نمی ماند،

 دیهیم و تخت نمی ماند،

دنیا به هر حال می گذرد،

ملک و جاه و حشم می ماند،

 کرم می ماند،

جزای عمل و نام نیک می ماند)

دعوت طبقه حاکمه به احسان و دستگیری از فقرا ست و هدف از احسان، تعدیل تضادهای طبقاتی و جلوگیری از انفجار توده ای و فروپاشی همبود فئودالی و یا شاید در صورت فقدان آلترناتیو بورژوائی، فروپاشی همبود به طورکلی است.

 

سعدی

 در این بیت شعر

 دین و دنیا را به مثابه دو ضد در مقابل هم قرار می دهد.

 

خداوند دولت باید غم دین بخورد.

چرا؟

چون دنیا در هر حال دست به دست می شود.

 

مفهوم «غم دین خوردن»، مفهومی مبهم و انتزاعی است.

 

خداوند دولت، یعنی پادشاهان و قلدران و قداره بندان باید غم دین بخورند.

 

پس روحانیان و فقها چه کاره اند؟

 

اشراف فئودال و دربار از دین چه می فهمند؟

 

مگر این حیوانات اصولا دین و ایمان دارند؟

 

دین و ایمان که برای طبقات حاکمه نیست.

دین و ایمان برای تخدیر توده های مولد است و به چه درد اشراف می خورد؟

 

سعدی پاسخ این پرسش ها را در بیت شعر بعدی می دهد.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر