حکایت هجدهم
(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۴۵ ـ ۴۶)
بخش دوم
۱
کرم پای دارد، نه دیهیم و تخت
بده، کز تو این ماند، ای نیکبخت
معنی تحت اللفظی:
نه تاج و تخت، بلکه کرم پاینده است.
بنابرین ببخش تا چیزی از تو باقی بماند.
سعدی
در این بیت شعر،
دیالک تیک مادی و فکری
را
به
شکل دیالک تیک دیهیم و تخت و کرم بسط و تعمیم می دهد و وارونه می سازد و تنها کرم و نام نیک و اجر ناشی از آن را پایدار می داند.
روی سخن سعدی، دیگر با مشتزن و امثال او نیست.
سعدی اکنون طبقه به اصطلاح «توانگر» را مورد خطاب قرار داده است.
دیگر از تئوری تسلیم و تحمل و رضا هم خبری نیست.
سعدی اکنون تئوری شسته و روفته جدیدی را که برای توانگران تولید کرده است، از کوره بیرون می آورد و روی سندان با آخرین ضربات چکش راست و ریست می کند و به آدرس توانگران می فرستد.
تئوری جدید سعدی را ما تئوری بخور ـ بپاش نام داده ایم.
تئوری اجتماعی سعدی از دو بخش اساسی تشکیل می یابد:
الف
تهیدست باید تسلیم تیر قضا باشد، با سختی بسازد و اگر کارد به استخوان رسید گدائی کند.
ب
توانگر باید بخورد و بپاشد.
سعدی هزاران دلیل برای تئوری بخور ـ بپاش خود دارد.
همه دلایل سعدی بدون استثناء بر قانون دیالک تیکی داد و ستد استوار شده اند.
برخی از دلایل سعدی بر مبنای دیالک تیک داد و ستد میان انسانهای زمینی استوار شده اند و برخی بر مبنای انعکاس آسمانی ـ انتزاعی این دیالک تیک،
یعنی بر مبنای دیالک تیک داد و ستد میان انسان و خدا.
سعدی برای اثبات تئوری بخور ـ بپاش، دلیل دارد:
الف
احسان وسیله دفع شر در دنیا ست.
ب
احسان دشمن را دوست می کند، حتی سگ پس از خوردن نان از دستت، دستت را می لیسد، چه برسد به انسان شعورمند و آشنا به دیالک تیک داد و ستد.
پ
احسان مانع آن می شود که فقرا دست به دزدی، راهزنی، طغیان و قیام بزنند و به قول حافظ، «جهان را پر بلا کنند.»
ت
احسان اما نوعی سرمایه گذاری برای آخرت است، نوعی کشت و کار است و هرچه در این دنیا بکاری، در آن دنیا درو می کنی.
تئوری بخور ـ بپاش سعدی
شمشیر سه لبه است:
الف
از سوئی وسیله ای برای دعوت طبقه اشرف بنده دار، فئودال و دربار به پخش بخش کوچکی از ثروت غصبی خود میان فقرا و افزایش اعتبار و نفوذ خود میان آنها ست.
ب
از سوی دیگر، بهانه ای برای لجن پراکنی علیه بخش مرفه بورژوازی نوخاسته و انقلابی، متهم کردن آن به فردگرائی، خست و ثروت اندوزی و تخریب وجهه اجتماعی و اعتبار و نفوذ معنوی آن میان دهقانان است.
پ
از سوی دیگر آلترناتیو و راه نجاتی برای توده های فقیر، دعوت آنان به گدائی و بازداشتن آنان از راهزنی، دزدی، مقاومت و پیکار است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر