۱۳۹۹ شهریور ۱۳, پنجشنبه

پروا و پرواز و پارس و پرخاش (۳۹۷)


 

 جمعبندی
از
مسعود بهبودی
 
مهمان
فروغ فرخزاد

امشب آن حسرت ديرينه من
در بر دوست بسر می آيد
در فروبند و بگو خانه تهی است
زين سپس هر كه به در می آيد

شانه كو، تا كه سر و زلفم را
درهم و وحشی و زيبا سازم
بايد از تازگی و نرمی و لطف
گونه را چون گل رؤيا سازم

سرمه كو، تا كه چو بر ديده كشم
راز و نازی به نگاهم بخشد
بايد اين شوق كه در دل دارم
جلوه بر چشم سياهم بخشد

چه بپوشم كه چو از راه آيد
عطشش مفرط و افزون گردد
چه بگويم كه ز سحر سخنم
دل بمن بازد و افسون گردد

آه، ای دخترك خدمتگار
گل بزن بر سر و بر سينه من
تا كه حيران شود از جلوه گل
امشب آن عاشق ديرينه من

چو ز درآمد و بنشست خموش
زخمه بر جان و دل چنگ زنم
با لب تشنه دو صد بوسه شوق
بر لب باده گلرنگ زنم

ماه اگر خواست كه از پنجره ها
بيندم در بر او مست و پريش
آنچنان جلوه كنم كاو ز حسد
پرده ابر كشد بر رخ خويش

تا چو رؤيا شود اين صحنه عشق
كندر و عود در آتش ريزم
زآن سپس همچو يكی كولی مست
نرم و پيچنده ز جا بر خيزم

همه شب شعله صفت رقص كنم
تا ز پا افتم و مدهوش شوم
چو مرا تنگ در آغوش كشد
مست آن گرمی آغوش شوم

آه، گوئی ز پس پنجره ها
بانگ آهسته پا می آيد
ای خدا، اوست كه آرام و خموش
بسوی خانه ما می آيد

پایان
 
درنگی در جفنگی

حریف
 
بردگی ذهنی
بدترین بردگی است.

۱
وقتی کسی بردگی فکری کذایی
را
مطلق کند و به عنوان بدترین بردگی به خورد خلایق خر دهد
عملا
به
تبرئه بردگی مادی می پردازد.

۲
چون بردگی
دیالک تیکی از بردگی مادی و بردگی فکری است.

۳
ضمنا
در این دیالک تیک
نقش تعیین کننده از آن بردگی مادی است.

۴
برخلاف حریف خرافی اندیش
بدترین نوع بردگی
بردگی مادی است.

۵
حریف
به هر دلیلی
دیالک تیک بردگی مادی و فکری را وارونه می سازد

۶
یعنی دست به عوام فریبی می زند
و
توده برده را مورد تحقیر و نکوهش قرار می دهد.

۷
ضمنا طبقات حاکمه برده دار و برده پرور را تبرئه و تطهیر می کند.

۸
این طرز تفکر طبقات حاکمه انگل و استعمارگر و استثمارگر است.

۹
چرچیل از این وارونه نمایی ها بسیار دارد و سطل ننه ات طلب ها مرتب منتشر می کنند.

۱۰
به نظر چرچیل
مقصر دول استعمارگر نیستند

۱۱
مقصر ملل خر و افراد خاین از همان ملل خر هستند.

۱۲
این
ادعای چرچیل هم به همین معنی است که حریف ادعا می کند: بدرتین نوع بردگی بردگی فکری (خریت و خیانت) است.

۱۳
این
بدان معنی است
که
دول استعماری
بی تقصیرند و باید به عوض مبارزه برای رهایش از استعمار
در جهت رهاسازی ملت از خریت و خیانت
اقدام کرد.

۱۴
سؤال اما این است که با وجود قید وبندهای استعمار
چگونه می توان از ملل خر
ملل خردمند ساخت
و
از مشتی خاین
مشتی خادم؟
 
درنگی در دیالک تیک شعر و شعار و شعور

تحلیل تان از حرف زیر چیست:
افراد زنده کسانی اند که مبارزە میکنند،
بدون مبارزه زندگی مرگ است.
حریف

۱
اصل این سخن
از
ویکتور هوگو
ست:
زنده آنانند که می رزمند.

۲
ویکتور هوگو هنرمند بوده است
شاعر و رمان نویس بوده است.
و
نه فیلسوف

۳
این
شعر است و شعار است:
زنده آنانند که می رزمند.

۴
ژان لافیت
رمان نویس آنتی فاشیست فرانسه
عنوان کتابش را
از این شعر و شعار «هو» گو
گرفته است:
آنها که زنده اند.

۵
شعر و شعار
بیشتر به درد عوام فریبی می خورند
و
نه
به درد کشف و تبیین حقیقت و حراست از حریم حقیقت

۶
تفاوت و تضاد هنر با فلسفه همین است
 
درنگی در سخنی از مولیر

هر ابله تحصیلکرده
ابله تر از هر ابله بیسواد است.

۱
معیار عینی بلاهت چیست؟

۲
چگونه می توان چنین ادعایی را اثبات کرد؟

۳
وقتی گفته می شود که
مثلا
دریا بزرگتر و وسیع تر از استخر است
معیاری عینی
وجود دارد.

مثلا
می توان سطح و عمق دریا و استخر را اندازه گرفت و ادعای خود را اثبات کرد
تا به حکمی علمی تبدیل شود.

۴
این ادعای مولیر و ناشران و مبلغان پر مدعای ادعای او را چگونه می توان
اثبات کرد؟

۵
اصلا
چگونه می توان فرد تحصیلکرده ای را ابله نامید؟

۶
ما در این جور موارد
با
داوری سوبژکتیو (دلبخواهی، من در آوردی، کشکی، الکی، مصلحتی، خرکی و دلخوشکنکی)
سر و کار داریم
که ارزش پشیزی را حتی ندارد.

۷
شاید استثنائا
یعنی
یک در یک میلیون
تحصیلکرده ای پیدا شود که از بیسوادی
خرتر باشد

۸
در دیالک تیک استثناء و قاعده (برشت)
نقش تعیین کننده
اما
از
آن قاعده است و نه از آن استثناء

۹
افغانیان و ایرانیان و طالبانیان و جمارانیان
بهتر است که از تکرار و تبلیغ و نشخوار
زباله های این و آن
بپرهیزند
و
حداقل
هر روز
معنی مفهومی را بیاموزند
تا
رستگار شوند.

۱۰
اجنه در جهان چنین کنند

پس
جاوید باد جن
 
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر