۱۳۹۹ تیر ۲۱, شنبه

سوسیالیزاسیون (اجتماعی سازی)


Die Primäre Sozialisation bei Kindern
پروفسور دکتر 
ولفگانگ ایشهورن
اریش هان
مانفرد پوشمن
روبرت شولتس
هورست تاوبرت 
و دهها تن دیگر
(۱۹۶۹)

برگردان
شین میم شین

۱
·    سوسیالیزاسیون، مفهومی است که در جامعه شناسی  بورژوایی معاصر در خدمت مشخص سازی تقبل (از آن خود سازی) سمتگیری ها و یا هنجارهایی از طریق روند یادگیری است.
·    سمتگیری ها و یا هنجارهایی که برای رفتار درخور نقش ها بر طبق شرایط فونکسیونال هر پیوند اینتر اکسیون موجود الزامی اند.
·    (پارسونس، ۱۹۴۵، ۱۹۵۱ و غیره)

۲
·    اصطلاح سوسیالیزاسیون در جامعه شناسی بورژوایی با نقشتئوری (تئوری مربوط به نقش) پیوند تنگاتگ دارد و چه بسا به معنی تحصیل نقشی و یا فراگیری نقشی تعریف می شود. 

۳
·    اشاعه وسیع اصطلاح سوسیالیزاسیون در دهه های اخیر با پسیکولوژیزاسیون هر چه بیشتر جامعه شناسی بورژوایی و نفوذ روز افزون آن با افکار فروید و تئوری یادگیری بیهیویوریستی (رفتارشناختی) دست در دست رفته است.

۴
·    در این مورد، مرکز ثقل مفهوم سوسیالیزاسیون در تبدیل هنجارهای اجتماعی است که در خدمت حفظ تعادل فونکسیونال در به اصطلاح سیستم های اجتماعی اند و ترجمان ماکسیم های رفتاری درونی و سوبژکتیوند. 

۵
·    این امر، ر. کونیگ را بر آن می دارد که در این رابطه خود را از مزمت کنفرمیسم مطلق (رقصیدن مطلق به ساز وضع موجود) با استدلال قانع نکننده ای تبرئه کند و بگوید که «مطابقت صد در صد» هنجارهای جامعتی در سوبژکتیویته وجود افراد منفرد هرگز نمی تواند وجود داشته باشد.
·    برای اینکه در «جریان تاریخ زندگی شخصی همواره انواع نادر بی همتایی از فرم های معتبر پدید می آیند که منشاء کلیه خودپویی اجتماعی اند.»
·    (کونیگ، «سمتگیری های سوسیولوژیکی»، ۱۹۶۵۷ ص ۴۱)

۶
·    مؤلفان غیرمارکسیستی مختلف تذکر داده اند که در سوسیالیزاسیون به این معنا عمدتا مکانیسم ها و روندهای پسیکولوژیکی (روان شناختی) در مد نظر قرار دارند.
·    (برگمن، ۱۹۶۷) 

۷
·    مؤلفین دیگر به طرز غیر مستقیم تأکید بر آن دارند که عوامل زیر به عنوان مراجع عمومی هادی روند سوسیالیزاسیون محسوب می شوند:

الف
·    تربیت خانوادگی
 ب
·    تحصیل مدرسی
پ
·    تبلیغات
ت
·    وسایل کومونیکاسیون (رسانه های) همگانی
  
۸
·    تجزیه و تحلیل مفهوم سوسیالیزاسیون در وهله اول باید به مسئله زیر بپردازد:
·    اگرچه از سویی ادعا می شود و یا این تصور ایجاد می شود که با این مفهوم  می توان تشکیل و یا از آن خود سازی فردی ماهیت جامعتی را  مشخص ساخت.
·    اما از سوی دیگر ماهیتا فقط روند و فاکتورهای ثانوی، فرعی (مستخرجه)، روانی و غیره مورد بحث قرار می گیرند.

۹
·    اصطلاح سوسیالیزاسیون علاوه بر آن، اصولا و اساسا شرایطی را متصور می سازد که در آن، انسان موجود جامعتی نیست و یا هنوز نیست.
·    به عبارت دیگر برای انسان و جامعه وجود اولیه ای مجزا از یکدیگر قائل می شود.

۱۰
·    اصطلاح سوسیالیزاسیون با طرح مارکسیستی ـ لنینیستی ماهیت جامعیتی انسان و با طرح مارکسیستی ـ لنینیستی انسان به مثابه آنسامبلی (ارکستری) از مناسبات جامعتی ناسازگار است.

۱۱
·    به قول کلاسیک های مارکسیسم (مارکس و انگلس)، «شرایطی که تحت آنها، افراد با یکدیگر رابطه برقرار می کنند، شرایط متعلق به فردیت آنها هستند.
·    شرایط خارجی برای افراد نیستند.
·    شرایطی اند که تحت آنها افراد می توانند در مناسبات معینی وجود داشته باشند و به تولید حیات مادی خویش بپردازند.
·    شرایط خودکوشی آنها هستند و مولود این خودکوشی اند.»
·    (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۳، ص ۷۱ ـ ۷۲)

۱۲
·    جامعه عبارت است از «تأثیر متفابل «حیات فردی» به هم پیوسته (وابسته به هم) افراد و نه «وجود خاصی» که با این «حیات فردی» وارد تأثیر متقابل خاص می شود.»
·    (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۳، ص ۴۶۳)

۱۳
·    وحدت آغازین انسان و جامعه در روند تولید جامعتی جامه عمل می پوشد (واقعیت می یابد.)

۱۴
·    این حکم به دو معنی زیر است:

۱
·    این اولا بدان معنی است که تولید مادی روندی است که در آن قوای ماهوی نوع انسانی عینیت می یابند.

۲
·    قوایی که هسته تاریخی ـ مشخص به طرز تجربی تعیین پذیر ماهیت انسانی را تشکیل می دهند و لذا شرایط مادی معین هر مرحله توسعه این کردوکار (یعنی نیروهای مولده و مناسبات تولیدی موجود) را نمودار می سازند.

۳
·    روندهای از آن خود کردن فردی ماهیت جامعتی انسان، درونی سازی (واردسازی چیزی به صورت ماندگار در تفکر خود) هنجارهای اجتماعی به موضعگیری ها و انگیزه ها، روند تربیتی به معنای محدود کلمه و غیره که بخشا در مفهوم سوسیالیزاسیون بازتاب می یابند، در مقابل روند جامعتی تولید، ثانوی اند و آنها را باید جزو شخصیت سازی محسوب داشت.

۴
·    به ویژه، از این ارزش ها ست که می توان بدیلی (آلترناتیوی) برای طرح های مزخرفی توسعه داد که وجود جامعتی (اجتماعی) انسان ها را به طرز تئوریکی بازتولید می کنند، بدون اینکه حاوی افکار توسعه جامعتی باشند و لذا محتاج ارجاع به خودپویی به مثابه استثنایی از «سوسیالیزاسیون معمولی» باشند تا بعدا برای توسعه جا باز کنند.

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر