پروفسور دکتر ماتهویس کلاین
پروفسور دکتر مانفرد بور
برگردان
شین
میم شین
هومانیسم سوسیالیستی
ادامه
۳۳
·
در جوامع طبقاتی ما با دوران های به لحاظ اقتصادی و اجتماعی
نارس تاریخ بشری سر و کار داریم.
·
زیرا ساختارهای اجتماعی این سیستم ها بر تضادهای طبقاتی، بر
استثمار انسان به وسیله انسان استوار بوده است.
۳۴
·
هومانیسم در جامعه طبقاتی فقط به حد محدودی
می توانست با سیاست همراه شود.
۳۵
·
تنها پس از آنکه مارکس و
انگلس قوانین اساسی توسعه اجتماعی را کشف کردند و آنها را با جهان بینی
طبقه کارگر پیوند دادند، پیش شرط های تئوریکی
لازم برای هومانیستی شدن حقیقی سیاست و
برای سیاسی شدن کامل هومانیسم فراهم
آمد.
۳۶
·
چون اینجا خودشناسی
طبقه کارگر، یعنی پی بردن آن به نقش تاریخی ـ
جهانی پرولتاریا مطرح بود، مارکس و انگلس
ضمنا به کشف مسئله ای نایل آمدند که گذار از وقوف
تئوریک به جامه عمل اجتماعی پوشانی بر
تئوری را امکان پذیر می ساخت.
۳۷
·
پرولتاریای روسیه در انقلاب اکتبر میراث تئوریک مارکس و انگلس را جامه عملی ـ اجتماعی پوشاندند
و بدین طریق به حل تضاد میان هومانیسم و سیاست در تاریخ نایل آمدند.
۳۸
·
انسان با انقلاب اکتبر و با پیامدهای آن، یعنی با تشکیل سیستم
سوسیالیستی جهانی، وارد اوضاع و احوالی شده که می تواند انسانیت خود را نه در حرف، بلکه در عمل اثبات
کند.
۳۹
·
ذکر این نکته که ایجاد اوضاع
و احوال سیاسی و اجتماعی هومانیستی روندی است که نسل های متوالی را در
بر می گیرد، فقط به طور قسمی مصداق دارد، نه به طور اصولی.
۴۰
·
از همان لحظه ای که دولت
سوسیالیستی انسان را به پوشاندن جامه
سیاسی بر اهداف هومانیستی
خود و کل بشریت فرا می خواند و موظف می سازد، از همان لحظه تضاد موجود در تاریخ
تاکنونی میان هومانیسم و سیاست اصولا
از میان برداشته می شود.
۴۱
·
چون به قول هاینریش مان، تأثیرات بعدی انقلاب اکتبر «ادامه
خواهند یافت و اعتبار خود را حفظ خواهند کرد»، زیرا آنها هر انسان جامعه
سوسیالیستی و به طور بالقوه بشریت را در برمی گیرند.
۴۲
·
از این نقطه نظر، روند اجتماعی ـ تاریخی آغاز شده با انقلاب
اکتبر به معنی تداوم عملی سنت هومانیسم
است.
·
همانطور که کمونیسم
به معنی تحقق (واقعیت یابی) هومانیسم
است.
۴۳
·
اما عبارت «کمونیسم تحقق
هومانیسم است»، احتیاج به تکمیل دارد:
· هومانیسم، تصویر کمونیسم
نیست.
۴۴
· رابطه کمونیسم با هومانیسم
عبارت است از رابطه تاریخ بشری با ماقبل تاریخ
بشری.
۴۵
·
از این رو
روند اجتماعی استقرار نظام کمونیستی که با انقلاب اکتبر آغاز شده، فراگیرتر از تحقق هومانیسم است.
۴۶
·
این روند،
در عین حال، هم به معنی تحقق هومانیسم
است و هم به معنی طلوع دوران جهانشمول نوین.
۴۷
·
با انقلاب
اکتبر و در انقلاب اکتبر هومانیسم پا
به عرصه هستی نهاده و این امر بیش از تحقق
هومانیسم است.
۴۸
·
آنچه مارکس در باره نقش میتولوژی (علم الاساطیر) در
رابطه با قوای طبیعی می گوید، در رابطه با قوای جامعتی نیز مصداق دارد، به ویژه
اگر فرم های نمودین شعور مورد بحث باشند:
· «میتولوژی ها همه در
پندار و با پندار بر قوای طبیعی غلبه می کنند، مسلط می شوند و بدانها
قوام می بخشند.
· از این رو ست که با تسلط واقعی بر قوای طبیعی، میتولوژی
محو می شود.»
· (مارکس، «کلیات»، جلد ۱۳، ص ۶۴۱)
۴۹
·
با جامه
عمل پوشیدن هومانیسم در انقلاب اکتبر
کلیه گرایشات هومانیستی تاریخ ماقبل
بشری به آنچه که بودند، تقلیل می یابند، به پیشتصویر غیرقابل تحقق کمونیسم.
۵۰
·
طبقه کارگر
سوسیالیسم و کمونیسم را منطبق با روند تاریخی بنا بر نظریات خود و بشریت برقرار می
سازد و نه بنا بر پیشتصویر هومانیستی.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر