پروفسور دکتر مانفرد بور
برگردان
شین
میم شین
بخش
سوم
نئوهگلیانیسم
ادامه
فونکسیون نئوهگلیانیسم
۱
·
نئوهگلیانیسم برای ارضای «عطش جهان بینی» (ویندل باند) مردم
بود که در نتیجه بحران اقتصادی، سیاسی و ایدئولوژیکی بورژوازی امپریالیستی آلمان
پدید آمده بود.
۲
·
نئوهگلیانیسم برای نیل به این هدف می کوشید که به نام هگل،
«ترکیبی» از کلیه جریانات فلسفه امپریالیستی در فاصله دو جنگ جهانی اول و دوم بر
بنیان مسئله گزاری های (فرمولبندی مسائل فلسفی ـ علمی) فلسفه حیات پدید آورد.
۳
·
در این تمایل نئوهگلیانیسم به آشتی دادن و «وساطت» میان همه
جریانات فلسفی، اولا توهم سیاسی بخش میانه رو بورژوازی آلمان بازگو می شد که از
سوئی در صدد برقراری صلح طبقاتی در جامعه شقه شقه شده از تضادهای آشتی ناپذیر بود
و از سوئی در پی تحکیم دموکراسی در حال زوال بورژوائی در عصر امپریالیسم بود و از
سوی دیگر در صدد سد کردن بحران عمومی پیشرونده بود.
۴
·
تمایلات نئوهگلیانیستی به «صلح» و آشتی میان جریانات فلسفی
بورژوائی مختلف منجر می شد.
·
از سویی، بیانگر تلاش بورژوازی در جهت تشکیل جبهه
ایدئولوژیکی واحد بر ضد طبقه کارگر آلمان بود که روز به روز نیرومندتر وارد میدان
مبارزه طبقاتی می شد و از سوی دیگر در جهت سازماندهی دفاع مشترک در قبال مارکسیسم
انقلابی بود که به برکت فعالیت حزب
کمونیست آلمان ـ به مثابه اولین گردان پیکارگر مارکسیستی ـ لنینیستی
پرولتاریای آلمان ـ نفوذ روزافزونی کسب کرده بود.
۵
·
بدین طریق، آنتی مارکسیسم به عنصر ماهوی نئوهگلیانیسم بدل
می شود.
۶
کارل کورش
(۱۸۸۶ ـ ۱۹۶۱)
از
رویزیونیست ها و آنتی مارکسیست های
آلمانی با تکیه بر نئوهگلیانیسم
از
سخنان کارل کورش
وقتی دیالک تیک در
مواد آموزشی مارکسیسم از حالت یک متد گشاده
رو به جهان امپیریکی
در آید و به سیستم قوانین ثابت و خشک و مرده
تخمیر شود، آنگاه،
تفکر «بر مقابل هم قرار دادن انتزاعی تئوری محض
(ناب) که کاشف حقایق
محسوب می شود و پراتیک محض، که حقایق
کشف شده بوسیله
تئوری را در عمل پیاده می کند، تنزل خواهد یافت.»
این گرایشی است که
کارل کورش، بسیار بموقع، «سربرداشتن
دیکتاتوری
ایدئولوژیکی در خطه شوروی» نام داده است.
برتر شمردن موفقیت
لحظه ای یک خط مشی نسبت به عواقب درازمدت
ناشی از آن، برتر
شمردن نتایج عملی نسبت به تأثیرات فکری منفی ناشی از آنها بر قربانیان،
پراکتیسیسم نخراشیده نتراشیده و بی خیالی در گزینش وسایل،
همه و همه از اوپورتونیسم قدرت
استالینیستی حکایت می کنند،
اوپورتونیسمی که ابائی از آن نداشت که تئوری را بمثابه
وسیله توجیه،
آلت دست قرار دهد.
ویکی پیدیا
·
رویزیونیست ها و آنتی مارکسیست های آلمانی با تکیه بر نئوهگلیانیسم
(کونوف، کورش) می کوشند تا زیراب آموزه یکپارچه و بسته مارکس و انگلس را بزنند:
۷
·
اهداف آنها به شرح زیر بوده اند:
الف
·
تنزل دادن مارکسیسم به ادامه تئوریکی توسعه فلسفی از کانت
تا هگل.
ب
·
دمساز نمودن مارکسیسم با آموزه به طور کانتیانیستی تفسیر شده هگل.
پ
·
تهی کردن مارکسیسم از خصلت انقلابی ـ پرولتری اش.
۸
·
نئوهگلیانیسم با نزدیکی جستن به فلسفه حیات، فونکسیون تدارک
ایدئولوژی فاشیسم را به عهده می گیرد.
۹
·
با برقراری حاکمیت فاشیسم در آلمان، نئوهگلیانیسم تا حد بی
معنائی تنزل می یابد و از یادها می رود و در ایتالیا در فرم مخدوشی وارد ایدئولوژی
حزبی فاشیسم می شود. (جنتیله)
·
مراجعه کنید به هگلیانیسم
جوان، هگلیانیسم پیر
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر