۱۳۹۸ اسفند ۱۱, یکشنبه

دایرة المعارف جامعه شناسی مارکسیستی ـ لنینیستی (۵۶۱)


پروفسور دکتر
ولفگانگ ایشهورن
اریش هان
مانفرد پوشمن
روبرت شولتس
هورست تاوبرت
و
دهها تن دیگر
(۱۹۶۹)

برگردان 
شین میم شین 


سیاست
(پولیتیک)
ادامه

۷
·    در جامعه طبقاتی آنتاگونیستی (مبتنی بر تضادهای آشتی ناپذیر) مبتنی بر استثمار انسان به وسیله انسان باید میان سیاست طبقات استثمارگر و طبقات و اقشار اجتماعی مبارز بر ضد استثمار تفاوت قایل شد.

۸
·    سیاست طبقات استثمارگر در راستای تضمین و توسیع (وسعت بخشی به) قدرت اقتصادی و سیاسی این طبقات اجتماعی است تا شرایط جامعه ای استثمار اکثریتی به وسیله اقلیتی حفظ شود.

۹
·    سیاست طبقه کارگر و احزاب کارگری حاوی آماج دیگری است.

۱۰
·    طبقه کارگر تحت رهبری حزب مارکسیستی ـ لنینیستی اش و در وحدت با کلیه زحمتکشان، قدرت سیاسی را تسخیر می کند و با تشکیل دولت سوسیالیستی، سازمان حاکمیت سیاسی خاص خود را تشکیل می دهد و به کمک آن انسان ها را از اسثتمار و ستم و سرکوب نجات می بخشد، به ساختمان جامعه سوسیالیستی مبادرت می ورزد و بدین طریق شرایط لازم را برای شکوفایی همه جانبه و آزاد افراد فراهم می آورد.

۱۱
·    سیاست، عمدتا نه به اشخاص منفرد، بلکه به توده ها نظر دارد و بسته به ماهیت طبقاتی اش، با کردوکار احزاب در رابطه است.
·    احزابی که منافع و آماج های طبقات اجتماعی را فرمولبندی می کنند، به سازماندهی توده ها می پردازند و مبارزه سیاسی را رهبری می کنند.

۱۲
·    سیاست، کمپلکسی (ملغمه بغرنجی) از عرصه های مرتبط به هم زیر را نمودار می سازد که متقابلا در همدیگر نفوذ می کنند و با خطوط خاصی مشخص می گردند:

الف

۱
·    سیاست عرصه روابط سیاسی میان طبقات اجتماعی و احزاب طبقات اجتماعی را نمودار می سازد.
·    (سیاست داخلی)

۲
·    سیاست، عرصه روابط سیاسی میان دولت ها را، میان ملت ها را، میان سیستم های جهانی را نمودار می سازد.
·    (سیاست خارجی)

۳
·    این روابط سیاسی، روابط جامعه ای را نمودار می سازند که از مناسبات تولیدی هر فرماسیون اقتصادی مشخص جامعه حاصل می آیند.

۴
·    این روابط سیاسی بیانگر ساختار منفعتی (ساختار منافع) ناشی از ساختار طبقاتی هر جامعه اند و ساختار طبقاتی هر جامعه ناشی از زیربنای اقتصادی آن جامعه است.

۵
·    در ضمن، سیاست داخلی به مثابه بیانگر روابط سیاسی میان طبقات اجتماعی و احزاب طبقات اجتماعی  در هر دولت، تعیین کننده سیاست خارجی است که از سوی دیگر به مثابه سیستم روابط سیاسی میان دولت ها، ملت ها و سیستم های جهانی است.
·    تغییر تناسب قوا میان طبقات اجتماعی و احزاب طبقات اجتماعی، بر روابط سیاسی میان کشورها تأثیر می گذارد.

۶
·    سیاست داخلی و سیاست خارجی سیستمی را تشکیل می دهند که شالوده سیاست عملی هر دولت است.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر