پروفسور دکتر مانفرد بور
برگردان
شین میم شین
بخش چهارم
راجع به فلسفه گوتفرید ویلهلم لایب
نیتس
۶۰
· دیدرو در این رابطه می
نویسد:
· «نابغه به تسریع پیشرفت
فلسفه به مدد کشفیات مبتنی بر بختیاری و غیرمنتظره نایل می آید.
· به پروازی عقاب اسا به سوی
حقیقت منور اوج می گیرد.
· خود را به منبع هزاران
حقیقت می رساند.
· منبعی که بعدها، گروهی از
مشاهده گران خردمند محتاط، تا حد معینی با چنگ و دندان بدان دست می یابند.
· نابغه اما در جوار این
حقیقت منور، عمارت قوه تصور خود را برپا می دارد.
· نابغه نمی تواند، راه از
قبل تعیین شده ای را طی کند و کلیه مراحل راه را گام به کام پشت سر بگذارد.
· نابغه از نقطه ای به راه
می افتد و به آماج هجوم می برد.
· نابغه اصل حاصلخیزی
(بارمندی) از ظلمت برمی درد، ولی بندرت زنجیر نتایج نهایی را دنبال می کند.
میشل مونتاین
(۱۵۳۳ ـ ۱۵۹۲)
سیاستمدار
فیلسوف
مؤسس ئسه ئیستیک (مقاله نگاری)
· نابغه به قول مونتاین «جهش
آورنده» است.
· نابغه، بیش از آنچه که
دیده، تصور می کند.
· (بضاعت تفکرش بیشتر از
بضاعت تجربی اش است. مترجم)
· دستاورد نابغه، بیشتر از
کشفیاتش است.
· آنچه نابغه می کند و می
درد، بیشتر از آن است که می افزاید.
· نبوغ، روح انسان هایی از
قبیل افلاطون، دکارت، مالبرانش، بیکن و لایب نیتس را تسخیر کرده است.
· این انسان های بزرگ، بسته
به قوه تصور کم و بیش خویش، موجد سیستم های درخشان بوده اند و منجر به کشف حقایق
بزرگ گشته اند.»
· (دنیس دیدرو، «نوشتجات
فلسفی»، جلد ۱، ۱۹۶۱، ص ۲۳۹)
۶۱
· به همین دلیل، در مورد
لایب نیتس و در زمینه کردوکار فلسفی و علمی اش، جمله ای از یکی از برجسته ترین کتب
تاریخ تفکر که در اواخر توسعه فلسفی لایب
نیتس توسط هگل به رشته تحریر در آمده،
درخور و سزا ست:
· «معلوم به این دلیل معلوم
است که معلوم است و نه شناخته شده.
· پیش پا افتاده ترین
خودفریبی و دگر فریبی این است که در حین شناخت، چیزی را به مثابه معلوم، پیش شرط
قرار دهیم و بدان دل خوش کنیم.
· با هر نوعی از روده درازی، چنین دانستنی بدون
دانستن اینکه آن چگونه صورت می گیرد، از هیچ زاده نمی شود.
· زیبایی مردنی (عاری از قوت و نیرو) از فهم نفرت
دارد.
· برای اینکه فهم از آن، چیزی می طلبد که آن از
عهده انجامش برنمی آید.
· اما نه حیات، که از مرگ بیزار است و خود را از
تخریب حفظ و حراست می کند، بلکه روح حیات است که حامل حیات است و ساکن حیات است.»
· (هگل، «فنومنولوژی روح»، ص ۲۸)
۶۲
· این روح حیات، بدان معنی
است که فلسفه، لایب نیتس را بدون محدودیتی حمل کرده است و پیش رفته است و او را با
آشوب کماکان موجودی انباشته است.
پایان
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر