۱۳۹۶ اردیبهشت ۱۱, دوشنبه

سفری ـ نظری ـ ابراز نظری ـ گذری (۴۴۰)


جمعبندی از
مسعود بهبودی
 
مرغ گرفتار
الهامی


من کارگر، تو دهقان،
داد از تو، آه ازمن
تاچند برند اشراف،
کفش از تو، کلاه از من؟

مارا و تورا
دارا
ـ یک نوع ـ
کند یغما
خون می خورد این زالو،
خواه از تو و خواه ازمن

ما طعمه ی دربار ایم،
چون مرغ گرفتاریم

سیرند ستمکاران،
گاه از تو و گاه ازمن
 
پایان
ویرایش از 
تارنمای دایرة المعارف روشنگری
 
 
روز جهانی‌ کارگر
بار سنگینی‌ که هنوز بر دوش است.
 
میم
 
توی این بسته های عظیم الجثه چیست؟
در جنگل جماران چه تولید، حمل و توزیع می شود؟
توتون؟

 
ضمنا مگه در کشور جماران
نسل خر و استر و اسب و شتر و موتور 
بر افتاده
که
 آدمیزاد
 به این روز افتاده؟
 
کفگیر سطل ننه ات طلب ها
به ته دیگ خورده است.


کله از مغز اندیشنده و لاجرم از اندیشه
ـ مثل همیشه ـ
خالی است و
چنته از سخن اندیشیده تهی است.


به همین دلیل 
به
 «عرب» ستیزی انتزاعی و توخالی 
روی آورده اند تا
عوامفریبی کنند و هوادار خر گرد آورند
به امید اینکه آب رفته به جوی آورند و امتیازات از دست رفته به دست.


فاتحه عیران در کاخ سفید خوانده شده است
فردای عیران فردای فجیعی است که

 شقه شقه شده و به هر شقه
 قلدری یانکی و یا وابسته به یانکی
فرمان می راند.
 

مفهوم فلسفی اش
بالکانیزاسیون 

است.


گر زمزمه برداری
جلال سرفراز
( دیماه ۱۳۶۵)

این دانه که افتاده است
از خواب زمستانی
می خیزد و می گیرد.
خواهی خاست
با او به سفر در سبز خواهی رفت.

نشناسی سر از پا
در حوصلهٔ رویا
سیبی را از شاخهٔ دلخواهت خواهی چید.

دریا را،
دریا را،
آن گوهر یکتا را،
خواهی جست.
گر زمزمه برداری مرغان سحر با تو
از بیشه تاریکی می خیزند
پَر در قدم فردا می ریزند

پایان


این 

شعر 
در عین ایجاز و اختصار 
نوآورانه، پرمعنا و زیبا ست.

ویرایش:

مهری

«چه چشمه سار عجیبی‌!
سیلابی،
ـ اما نه از جنس آب و آتش و فلز و نور ـ
جوشیده از شانه های ستبر کارگران
فرو ریخته بر سطح کارخانه‌‌ ها
گذشته از پست‌ های نگهبانی
شمش طلا شده در گاو صندوق بانک ها»

این را کارگری اندیشیده بود
و
یک روز
در حین کار
شانه‌ های شعله ورش را دیده بود، که  

چشمه‌ های طلایند.
کارگران رسول خدای زمان اند
 و 
خالقان تهیدست طلایند.

پایان

مهری


پیروز باد اول ماه مه،
 روز جهانی کارگر
 

ما برمی خیزیم و می نشینیم
برمی خیزیم و می نشینیم
و
شرحه های قلب زمان را
در جیب مان پنهان می کنیم


پایان


زندگی
درک همین اکنون است.
حریف
میم

آره.
اکنون پلی است که
دیروز را به فردا
وصل می کند.

درک اکنون (مضارع) یعنی نقد دیروز (ماضی)
برای تشکیل فردای (مستقبل) بهتر از
دیروز (ماضی)

حریف

ﺩﺍﻧﺸﻤﻨﺪﺍﻥ ﺁﻟﻤﺎﻧﯽ
 با توجه ﺑﻪ ﺳﻮﺭﻩ ﺍﯼ ﺩﺭ ﻗﺮآﻥ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻣﻮﻣﻨﯿﻦ، 
ﺭﻭﺩﻫﺎی جاری ﺍﺯ ﻋﺴﻞ ﺭﺍ ﻭﻋﺪﻩ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﺳﺖ،
 ﺗﻮﺍﻧﺴﺘﻨﺪ ﺷﯿﺐ ﺑﻬﺸﺖ ﺭﺍ ﻣﺤﺎﺳﺒﻪ ﮐﻨﻨﺪ.
ﺩﺭ پژوهشی ﮐﻪ ﺗﻮﺳﻂ بیست ﺩﺍﻧﺸﻤﻨﺪ ﺁﻟﻤﺎﻧﯽ

 ﺩﺭ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﻣﻮﻧﯿﺦ 
ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺷﺪ، 
ﺩﺍﻧﺸﻤﻨﺪﺍﻥ ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ چسبندگی(ﻭﯾﺴﮑﻮﺯﯾﺘﻪ) ﺑﺎﻻﯼ ﻋﺴﻞ، 
ﺩﺭﯾﺎﻓﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﻣﺎﯾﻊ چسبناک ﺭﻓﺘﺎﺭﯼ ﺷﺒﯿﻪ ﺑﻪ ﺟﺎﻣﺪﺍﺕ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ 
ﺗﻨﻬﺎ ﺩﺭ ﺯﻭﺍﯾﺎﯼ ﺑﺎﻻﺗﺮ ﺍﺯ ۸۳ ﺩﺭﺟﻪ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ 
ﺑﺎ ﺳﺮﻋﺖ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﺑﻪ ﺣﺮﮐﺖ ﺩر ﺑﯿﺎید.
در نتیجه،

 ﺩﺍﻧﺸﻤﻨﺪﺍﻥ ﺁﻟﻤﺎﻧﯽ 
ﺷﯿﺐ ﺑﻬﺸﺖ ﺭا 
ﺑﺎﻻﯼ ۸۳ درجه ﺗﺨﻤﯿﻦ ﺯﺩه اﻧﺪ
 ﻭ 
ﺍﺯ ﻣﻮﻣﻨﯿﻦ خواسته‌ اند ﻭﺳﺎﯾﻞ ﮐﻮﻫﻨﻮﺭﺩﯼ ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ!

میم

آلمانی ها سابقا عالمانی (دانشمندانی) بودند.
حالا آلما ـ نی (که از مرکبات (میوه جات) است. چیزی مرکب از سیب و نی است) شده اند.


این جماعت نه عربی بلدند و نه فارسی.


امروز در عخبار جهانی معلوم شد که

 قرار است در روند تربیت قوای امنیتی عرعرستان صعودی 
برای برقراری سریع السیر صلح جهودی
 در سوریه و افغانستان و پاکستان و یمن،
عربی هم یاد بگیرند. 


منظور دانشمندان آلما ـ نی
میمونین است و نه مؤمنین
 

میمونین 
 برای کوهنوری 
جهت عسلخواری
به ساز و برگ کوهنوردی نیاز ندارند.

 
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر