دنیا ـ
ارگان تئوریک حزب توده ایران
سال 1359
شماره 4
شین میم شین
احسان طبرى
شعر اكسيرى براى رنج ها، عصاى تعادل براى مرد رسن باز و وسيله اى
براى جبران خلأ ها و كمبودها شده است.
شعر گاه نوعى افيون است و گاه نوعى شيپور نبرد.
·
کسانی که مخالف تحلیل دیالک تیکی شعر اند و چه
بسا برای اثبات نهی از منکر خویش، از احسان طبری جملات قصاری را تحویل دگرانیداشن
می دهند، بهتر است که قبل از حمله به غیر، با تفکرات خود طبری آشنا شوند.
·
مگر حکم طبری مبنی بر «افیون وارگی و شیپور
وارگی شعر» دال بر نقش مخرب و سازنده شعر نیست؟
·
اگر چنین است، روشنگری در زمنیه محتوای اشعار چه
عیبی دارد؟
احسان طبرى
عملكردهاى مختلف، شعر را دائماً به
صحنه مى آورد و مورد نياز انسان مى سازد.
·
منظور طبری هم از مفهوم «عملکردهای» (فونکسیون
های) مختلف شعر این است که شعر وسیله است و بسان هر وسیله ای فونکسیونی دارد و بنی
بشر به هنگام نیاز از ان بهره برداری می کند.
·
شعر می تواند به عنوان مواد مخدر برای تخدیر
توده ها به خدمت گرفته شود.
·
شعر اما می تواند شیپور بیدارباش توده هم باشد.
·
وظیفه روشنگری، تسلیح توده به تئوری و اسلوب علمی
حلاجی هر فرم هنری و بویژه شعر است.
احسان طبرى
خلق هاى ديگر نيز براى شعر جاى زيادى باز كرده اند و شعر به همراه
موسيقى، زندگى آن ها را انباشته است.
بارى شعر نعمتى است كه به قول يك ترانه ی معروف روسى "بشر را در
زندگي اش يارى و مدد مى دهد" تا جاده ی دشوار را آسان تر بپيمايد.
ولى در استفاده از هر نعمتى بايد اندازه نگه داشت.
·
بیشک چنین است.
·
شعر دیالک تیکی از شور و شعور است.
·
شعر کپسولی است انباشته از احساس و عاطفه و شور
و شعور در همه فرم های خرافی و علمی اش.
·
معلوم نیست که منظور طبری از «اندازه نگه داشتن»
چیست.
·
شاید منظور ایشان این باشد که مردم نباید به
شعور استه تیکی بسنده کنند.
·
بلکه ضمنا به شعور علمی و فلسفی چنگ زنند.
·
مفهوم «اندازه نگه داشتن» در هر صورت نشان از
عمده شدن کمیت دارد.
·
آنچه از نظر طبری بکلی دور می ماند، حلاجی کیفی
شعر است.
·
وظیفه ای که از دیر باز در انتظار سوبژکت نشسته
است.
·
اگر آثار طبری مورد حلاجی قرار گیرند، می توان
به چند و چون کردوکار ایشان در این زمینه پی برد.
·
خود طبری نیز متفکری ناشناخته است.
·
از این رو، تحلیل آثار و افکار ایشان ضرورتی
مبرم دارد.
سياوش كسرائى
آیا به نظر نمی رسد که در دوران
معاصر به ویژه در پنجاه و چند سال گذشته کوشش شده که پیوند ما با فرهنگ و ادب
کلاسیک یا قطع شود و یا درک و دریافت های مخدوشی از آن داشته باشیم !؟
هر ملتی می تواند از فرهنگ کلاسیک
خود، فرهنگ فولکلوریک خود و فرهنگ جهانی بهره برداری کند، ملاحظه می کنید که
استفاده صحیح از این سه گستره را در کشور ما تباه کرده اند.
لطفاً در این زمینه ها نظر خود را
بیان دارید.
احسان طبری
·
اینکه در دوران سلسله ی پهلوی خشت های تمدن معاصر در کشور ما عمداً و
"سهواً" کج نهاده شده، مورد تردید نیست.
1
·
بخشی ثمره ی نقشه های سنجیده ی استعمارگران بوده و بخشی ثمره ی عقب
ماندگی ها، عوامی ها و ندانم کاری ها.
2
·
لذا نه تنها در زمینه ی ادب کلاسیک ، بلکه در
همه ی زمینه های تمدن امروزی کارهائی شده که غالباً می توان ، بدون بیم از غلو یا
غرض، آنها را "خرابکاری" نامید.
3
·
فرهنگ کلاسیک ما را، هم از جهت شناخت، هم از جهت تعبیر این وقایع، به
غلط یا به شکل تحریف شده عرضه کرده اند.
4
·
آن را به سود مقاصد اشرافی و اربابی خود مورد تفسیر قرار داده اند.
5
·
فن تفسیر یا "هوریستیک" در ادب و فرهنگ فن حساسی است.
6
·
تاریخ گذشته را نمی توان و نباید نه زیباتر ساخت و نه زشت تر.
7
·
ولی باید مضمون و معنای واقعی زمان و مکان و تداوم و خلاقیت آن را
جست و یافت و عرضه داشت.
8
·
کاری که ابداً ساده نیست.
9
·
آیا فردوسی تنها مداح نهاد شاهنشاهی است؟
10
·
آیا عرفان ایرانی تنها قلندریِ اوباشانه و ایدآلیسم منحط است؟
11
·
آیا بهترین نمونه ی ادب منظوم و منثور فارسی همان است که ما می
شناسیم و به ما عرضه شده؟
12
·
آیا در شناخت گویندگان این ادب هزار ساله نباید تجدید نظرهای جدی
کرد؟
13
·
و از این نوع پرسش ها باز هم می توان مطرح ساخت، در یک کلمه به کار
انجام شده باید از دیدگاه بازخوانی و بازشناسی برخورد کرد.
14
·
اما در عرصه ی اخذ فرهنگ جهانی و در زمینه ی بررسی فرهنگ فولکلوریک
ما و دیگران نیز نقائص و نارسائی ها زیاد است.
15
·
البته طی قریب شصت سال، ملتی که تمدنی کهنه دارد، دست روی دست ننشسته
است و کار زیاد و گاه کارهای بسیار با ارزشی انجام گرفته و زمان چنان به عبث
نگذشته است، ولی با اطمینان می توان گفت که اگر یک سلطنت استبدادی دست نشانده ی
استعمار بر سرنوشت ما ایرانیان مسلط نبود و به ویژه پس از 28 مرداد 1332 خرابکاری
و انحراف در مسیر رشد و ترمز کردن حرکت طبیعی جامعه با این حرارت موذیانه انجام
نمی گرفت، کار انجام شده، هم بیشتر و هم بهتر می بود.
16
·
لذا من فقط می توانم اظهارات آن دوست ارجمند را در این زمینه تأئید
کنم و آرزو کنم که این برخورد مجدد و فعالانه به فرهنگ ادبی ایران، که هم اکنون
آغاز شده، بسط یابد.
17
·
در این زمینه کاری که باید انجام گیرد بی اغراق الوندگونه است و کار
یک نفر و دو نفر، حتی کار یک نسل و دو نسل نیست.
18
·
ما از جهت فرهنگ کلاسیک و فولکلوریک خود، بدون میهن پرستی کاذب، غنی
هستیم .
19
·
کاری که باید در عرصه ی کسب فرهنگ هنری و ادبی جهانی انجام بدهیم،
نیز هنوز در آغاز است و تا کنون در حکم گلگشتی کمابیش نامنظم بوده است.
20
·
در کشورهای رشدیافته ای که من می شناسم زبان و ادبیات کشورهای همه ی
جهان کارشناس درجه ی اول دارد و در مورد جغرافیا، تاریخ، زبان و ادب هر کشور گاه
پژوهش های گرانقدری انجام گرفته که خود صاحبان اصلی آن ادب و زبان، نیازمند بهره
گیری از آن هستند.
21
·
چنانکه ما از ایران شناسان خارجی چه بهره ها که نبردیم.
22
·
ایران هنوز از آن مرز دور است و کارش در حدود نوآموزی «دیله تانیسم»
است، نه پژوهشگری استادانه.
23
·
ولی ما لیاقت رسیدن بدان مرز را داریم، به شرط
آنکه منظم و سیستم وار عمل کنیم، نه به صورت گلچینی های پراکنده.
24
·
روشن است که همه ی اینها بسته به آن است که چه نظام اجتماعی، با چه
اسلوب فکر و عمل در کشور ما پا بگیرد.
ادامه دارد
ویرایش:
پاسخحذفواژه «دگرانیداشن» اشتباه تایپی است و باید «دگراندیشان» باشد.
با پوزش