۱۳۹۲ فروردین ۲۵, یکشنبه

سیری در گلستان سعدی (29)

  سعدی شیرازی 
 ( ۵۶۸ - ۶۷۱ هجری شمسی)
شین میم شین     
درسیرت پادشاهان  
حکایت اول 
(گلستان با ب اول، ص 17
ادامه تحلیل
 
خردمندان گفته اند:
دروغ مصلحت آمیز به، که راستی فتنه انگیز. »

·        سعدی در این حکم مختصر و کوتاه، چندین شناخت افزار دیالک تیکی را توسعه می دهد:

1

·        او از سوئی دوئالیسم دیرآشنای خیر و شر را به شکل دیالک تیک خیر و شر مطرح می سازد و سپس به شکل دیالک تیک راستگوئی و دروغگوئی بسط و تعمیم می دهد.

2

·        این اگرچه کار کمی نیست، ولی عظمت بینشی سعدی هنوز در این کردوکار خلاصه نمی شود.
·        او ضمنا دیالک تیک نمود و بود (پدیده و ماهیت) را به شکل دیالک تیک راستگوئی و فتنه انگیزی و به شکل دیالک تیک دروغگوئی و خیراندیشی بسط و تعمیم می دهد و بسان مارکسیست تیزاندیشی، نقش تعیین کننده را در دیالک تیک نمود و وبد از آن بود (ماهیت، دروغگوئی مصلحت آمیز و هومانیستی) می داند و می آموزد.
·        خواننده باید خود در این مورد بیانیشد.
·        چون ما قصد روده درازی و جویدن لقمه اندیشه و نهادن آن در دهان یکدیگر نداریم.
·        هدف ما هماندیشی برای تمرین و آموزش خوداندیشی است.

3

·        سعدی ضمنا از قانون فلسفی مهمتری پرده بر می دارد و آن اینکه در نمودی زیبا می تواند بود (ماهیت) کریهی نهفته باشد و در نمودی زشت، بود (ماهیت) زیبائی:
·        راستگوئی نمودین و ظاهری می تواند ماهیت آنتی هومانیستی (انسانیت ستیز) و مخرب داشته باشد و دوغگوئی نمودین و ظاهری می تواند ماهیت هومانیستی و سازنده داشته باشد.

4

·        این کشف سعدی در قرون وسطی، کشفی غول آسا و خارق العاده است و امروز هفتصد سال بعد از مرگ او همچنان از اعتبار و شادابی و صحت سابق برخوردار است.
·        آنچه راست و صادقانه به نظر می رسد، می تواند منافع استراتژیک نظام اجتماعی حاکم را به خطر اندازد و در واقع فتنه انگیز باشد، ولی آنچه که دروغ و ناصادقانه می نماید، می تواند حافظ منافع درازمدت نظام اجتماعی حاکم باشد و مفید و مصلحت آمیز تلقی شود.

5

·        سعدی در این حکم، در جهنم استبداد و بی حقوقی قرون وسطی، از حقوق بشر به دفاع برمی خیزد.
·        او با کشتن اسرای جنگی مخالفت می ورزد.
·        بنظر سعدی، با اسیر جنگی باید رفتاری متناسب با حقوق بشر، بطور کلی، صورت گیرد و کشتن او مجاز نیست.
·        اسیر جنگی مجری مجبور تصمیم و اراده طبقه حاکمه در جامعه (کشور) خویش است.
·        اسیر جنگی نه به بخاطر منافع فردی، بلکه بالاجبار و به فرمان قدرتمندان حاکم در جنگ شرکت کرده است و زن و کودکانش چشم به راه او هستند.

6

·        کشتن اسیر جنگی، علاوه بر اینکه مغایر با هومانیسم و حقوق بشر بطورکلی، است، موجب بر افروختن کینه برادران، خواهران، اقوام و هم میهنان و چه بسا حتی همنوعان او نسبت به پادشاه و هیئت حاکمه دیگر خواهد شد و رفتار همانندی را با اسرای این جامعه (کشور) از سوی آنها به دنبال خواهد آورد. 

7

·        در تجربه ای در جنگ جهانی دوم که بصورت فیلم منعکس شده، سربازی از سر کوته اندیشی اسرای کشور دیگر را می کشد.
·        نتیجه این کار او مختل گشتن تعویض اسرا و تیرباران همرزمان و هم میهنان خود او می شود.

8

·        منظور سعدی از مصلحت اندیشی نیز همین است:
·        عمل انسانی باید سنجیده، اخلاقی، هومانیستی (بشردوستانه)، مبتنی بر مصالح ملی و میهنی باشد.
·        سعدی برای نجات اسیری از مرگ، حتی دروغ گفتن را، یعنی به جان خریدن عذاب موعود پادشاهی و الهی را، مجاز می دارد.
·        دروغی که در فرهنگ انسان فاناتیک، جزمگرا (دگماتیک)، خشک مغز و متحجر گناه کبیره است، در منطق دیالک تیکی سعدی تطهیر می شود و به صفت «مصلحت آمیز» مزین می گردد و حتی از «راست» فته انگیز انسان ستیز برتر شمرده می شود.

·        سعدی به مشاوران سلاطین مستبد توصیه می کند:

هر که، شاه آن کند، که او گوید،
حیف باشد که جز نکو گوید!
  
·        سعدی با این حکم، مشاوران شاه را به جسارت مدنی، وسعت نظر و مصلحت اندیشی فرا می خواند
·        او ضمنا آنها را از ساده لوحی، فرمالیسم و ظاهر پرستی منع می کند.
·        آنچه برای سعدی تعیین کننده است، نه فرم و ظاهر چیزها و پدیده ها و اعمال انسانی، بلکه محتوا و ماهیت نامرئی آنها ست.
·        سعدی در همه نوشته های خود، بلا استثناء، تأکید بر این دارد که در دیالک تیک فرم و محتوا، در دیالک تیک نمود و بود، در دیالک تیک صورت و سیرت، نقش تعیین کننده و مهم از آن محتوا و بود و سیرت است، نه فرم، نمود و صورت.
·        از این رو ست که او دروغ مصلحت آمیز را، دروغ مبتنی بر ملاحظه مصالح آتی ملت و کشور را، بر راست فتنه انگیز و مغایر با منافع آتی ملی و کشوری ترجیح می دهد.
·        به عبارت دیگر، راست و دروغ نه به طور انتزاعی (مجرد)، بلکه در دیالک تیک مجرد و مشخص معنی پیدا می کند.
·        مشاور نباید مثل یک ماشین بی شعور رفتار کند.
·        مشاور باید خردمند و دوراندیش باشد و به هیئت و طبقه حاکمه در اتخاذ تصمیم درست و سنجیده یاری دهد.
ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر