سعدی شیرازی
( ۵۶۸ - ۶۷۱ هجری شمسی)
شین میم شین
(گلستان سعدی. باب اول)
درسیرت پادشاهان
·
چرا سعدی
گلستان را با « سیرت پادشاهان» آغاز می کند؟
·
برای
پاسخ به این پرسش، باید پرسید، جامعه مورد نظر سعدی، در کدام پله از توسعه تاریخی
و در کدام فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی قرار دارد؟
1
·
مسائل
مطروحه در گلستان نشان می دهند که جامعه مورد نظر سعدی در مرحله فئودالیسم، با
بقایای فرماسیون برده داری قرار دارد.
·
شالوده
این فرماسیون اجتماعی را مناسبات تولیدی فئودالی تشکیل می دهند که بوسیله مالکیت
اربابان فئودال (اشراف و روحانیت) بر وسایل اصلی تولید آن زمان، یعنی زمین و
مالکیت محدود اربابان فئودال بر مولدین بلاواسطه، یعنی دهقانان وابسته و رعایا
مشخص می شود.
2
·
طبقه
اربابان فئودال، محصول اضافی کار رعایا و دهقانان وابسته بر اراضی اربابی اجاره
داده شده را به شکل بهره کار، بهره محصول و یا نزول قرض، با توسل به زور غیر
اقتصادی (قوای مسلح زیر فرمان پادشاه) تصاحب می کنند.
3
·
این
استثمار، سرچشمه مبارزه طبقاتی میان دهقانان و اربابان فئودال را تشکیل می دهد، که
از سوی دهقانان، نخست بر ضد تشدید استثمار و سپس بر ضد خود نظام فئودالی انجام می
یابد.
4
·
ساختار
سیاسی جامعه فئودالی براساس مناسبات سلسله مراتبی اربابان فئودال مشخص می شود، که
هر کدام از اربابان فئودال در عرصه تسلط خود، امکانات دولتی وسیعی در اختیار می
گیرند ولی در عین حال، تابع ارباب فئودال برتر می مانند و واسال او محسوب می شوند.
5
·
ساختار
جامعه فئودالی، علاوه بر این، براساس طبقه بندی کاستی جامعه مشخص می شود، که تفاوت
های طبقاتی و قشری مختلف را بصورت حقوقی تعیین می کند، یعنی حقوق و وظایف هر کاست
را بطور قانونی معین می سازد.
6
·
حاکمیت
طبقه اربابان فئودال، بلحاظ ایدئولوژیکی، تحت حمایت اسلام و روحانیت بوده است.
7
·
دین
اسلام، در این میان، نقش بزرگی به عهده داشته و با سوء استفاده از احساسات مذهبی
اقشار و طبقات تحت ستم در جامعه فئودالی، طبقه بندی کاستی جامعه را بمثابه مشیت
الهی توجیه کرده است.
8
·
این فرم
جهان بینی، روابط اجتماعی ـ اقتصادی و سلسله مراتب جامعه فئودالی را، با شاه
بمثابه عالی ترین ارباب فئودال، که با خدای واحد و قدر قدرت انطباق دارد، به
بهترین وجهی منعکس می کند.
9
·
مذهب در ضمیر
توده های تحت استثمار و ستم، عملا سلطه بلامنازعی را به مرحله اجرا می گذارد.
10
·
با گذشت
زمان، توسعه اقتصادی در فئودالیسم به جدائی تولید کشاورزی از تولید صنعتی و به
پیدایش شهرها منجر می شود و شهرها محل تمرکز تولید کالائی و تجارت می گردند.
11
·
بدین
طریق، علاوه بر دو طبقه اصلی جامعه فئودالی، یعنی اربابان فئودال و دهقانان وابسته
و رعایا، قشر اجتماعی صنعتگران دستی، اصناف و تجار پا به عرصه وجود می نهند، که به
نوبه خود تحت استثمار، ستم و سرکوب اربابان فئودال قرار دارند.
12
·
این
استثمار، ستم و سرکوب، شالوده مبارزه طبقاتی میان اربابان زمین و شهرها بوده که
قسما با مبارزه طبقاتی دهقانان بر ضد اربابان فئودال در هم می آمیزد.
13
·
با توسعه
عناصر سرمایه داری در تولید کالائی، زوال فئودالیسم و اعتلای مناسبات تولیدی
سرمایه داری آغاز می شود.
14
·
گذار از
صنعت دستی و کار دستی به تولید ماشینی به تقویت چشمگیر بورژوازی انقلابی منجر می
شود و راه پیروزی آن را بر فئودالیسم هموار می سازد.
15
·
سعدی نیز
با شم تیز خویش، پادشاه را بمثابه نماینده و مظهر طبقه حاکمه، یعنی اشراف فئودال،
بمثابه مظهر و نماینده طبقه حاکمه و عملا به مثابه یکی از دو قطب تضاد اصلی جامعه فئودالی مطرح می سازد.
16
·
این امر
خارق العاده ای نیست.
·
تمام
ادبیات فئودالی از مدح خدا و سایه خدا، یعنی شاهنشاه قدر قدرت مستبد و از طرح ارزش
های مادی و معنوی فئودالی لبریز است.
17
·
خارق
العاده این است که سعدی نه خدا را به حال خود رها می کند و نه سایه خدا را.
·
به عبارت
بهتر، سعدی در جدال طبقاتی و ایدئولوژیکی ارباب و رعیت بی طرف نیست.
·
سعدی اما
جانبدار کدام قطب تضاد اصلی جامعه است؟
·
آیا سعدی
جانبدار دربار و اشراف فئودال است و یا طرفدار رعایا و طبقه متوسط (بورژوازی آغازین
و انقلابی) است که در شهرهای بی رمق فئودالی، در هیئت صنعتگران دستی، پیشه وران، اصناف
و تجار رشد می کند؟
·
ما ضمن
تحلیل گلستان سعدی می کوشیم به این پرسش و بسیاری از دیگر پرسش ها پاسخ دهیم.
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر