۱۳۹۲ فروردین ۱۷, شنبه

سیری در جهان بینی عمر خیام (21)

عمر خیام 
(427 ـ 510) (1048 ـ 1131)
تحلیلی از شین میم شین
تحلیل رباعی سی و دوم
در پرده اسرار، کسی را ره نیست
ز این تعبیه، جان هیچکس آگه نیست
جز در دل خاک، هیچ منزلگه نیست
می خور که چنین فسانه‌ ها کوته نیست
        
·        معنی تحت اللفظی:
·        کسی را به درون پرده اسرار راه نمی دهند.
·        جان هیچکسی از این ساختار با خبر نیست.
·        جز گور متزلگاهی وجود ندارد.
·        می بخور، چون سر این جور افسانه ها دراز است.

1
در پرده اسرار، کسی را ره نیست

·        خیام در این مصراع، از اسرار پشت پرده دم می زند.
·        مفاهیمی از قبیل اسرار پشت پرده، پرده نشین، پرده دار، اسرار غیبی و امثالهم از مقولات فلسفی مهم قرون وسطی بوده اند و در فلسفه سعدی و حافظ بوفور مورد استفاده قرار می گیرند.
·        تحلیل این مفاهیم یکی از وظایف مبرم روشنگری انقلابی و علمی است.

2
در پرده اسرار، کسی را ره نیست

·        خیام هستی عینی را به دو بخش تقسیم می کند:

الف

·        درون پرده که در انحصار مطلق عالم الغیب زمینی و آسمانی، یعنی خاصان همه چیزدان، به عبارت مشخص تر طبقه حاکمه و انعکاس آسمانی ـ انتزاعی آن است.

ب

·        برون پرده، که در اختیار عوام بی خبر از همه چیز است.

3

·        مقوله «پرده اسرار» منشاء اجتماعی، زمینی و انسانی دارد که پس از انعکاس در آئینه آسمان، فرم انتزاعی و الهی به خود گرفته است.
·        پشت پرده و یا درون پرده اسرار در انحصار بلامنازع طبقه حاکمه بنده دار و فئودال بوده است.

·        توده های زحمتکش از اسرار پشت پرده و یا درون پرده اسرار خبر نداشته اند.

·        همین دیالک تیک طبقه حاکمه و توده را ایدئولوگ های فئودالی در آئینه آسمان  منعکس کرده اند و به شکل دیالک تیک عالم الغیب از همه چیز با خبر و بشریت از همه چیز بی خبر در آورده اند.

·        خیام هم منظورش همین دیالک تیک خدا و بشر بوده است.
·        تمامت دانش راجع به هستی در انحصار خدا ست که در درون پرده بسان خوانین و سلاطین طرح می ریزد و فرمان اجرای آن را به ملائکه و اجنه و غیره صادر می کند.

4
زین تعبیه، جان هیچکس آگه نیست

·        از این کرد و کار طبقه حاکمه و انعکاس آسمانی ـ انتزاعی آن (خدای کذائی) هیچکس خبر ندارد.

·        اگر خیام نه از سر طنز، بلکه واقعا همین نظر را داشته باشد، این به معنی انکار اصل فلسفی مهم موسوم به «قابل شناسائی بودن جهان» است.

·        در این صورت می توان خیام را جزو طرفداران اسکپتیسیسم (تردیدگرائی) و در بدترین حالت جزو طرفداران اگنوستیسیسم (ندانمگرائی) محسوب داشت.

·        ولی چنین گرایشاتی از دانشمندی مثل خیام بعید بنظر می رسد.
·        باید در روند تحلیل رباعیات ایشان ببینیم که قضیه از چه قرار است.

5
جز در دل خاک، هیچ منزلگه نیست

·        متزلگاه برای بشر پس از مرگ دل خاک است و بس.
·        این حکم خیام از صراحت خاصی برخوردار است.
·        او بدین طریق، افسانه بهشت و دوزخ را رد می کند و مرگ را پایان هستی بشر می داند.

6
می خور که چنین فسانه‌ ها کوته نیست

·        همه صغری و کبری چیدن های عمر خیام ـ هم در این رباعی و هم در اکثر رباعیات او ـ برای صدور همین رهنمود نهائی همیشه همان چیده شده بوده اند:
·        بی خبری بنی بشر از اسرار پشت پرده، بی خبری از چیستائی هستی، متزلگه نهائی بشری بودن گور، دلایل خیام برای دعوت به میخوارگی اند.

·        این همان تئوری موسوم به «غنیمت دانی دم» است.
·        که در واقع به معنی اتلاف دم است.

·        چون با میخوارگی نه کسی می تواند دم را غنیمت بداند و نه به زندگی بی معنای خود معنی ببخشد.

·        با میخوارگی فقط می توان مغز خود را از کار انداخت، غنیمت دانی دم و معنا بخشیدن به زندگی پیشکش.

7

·        این رباعی در هر صورت حاوی اندیشه های ماتریالیستی و اسکپتیسیستی است و عملا بر ضد تفکر و ایدئولوژی حاکم است.
·        خیام ایدئولوگ های طبقه حاکمه را تا حد عوام بی خبر از همه چیز تحقیر می کند و توده ها را به تردید در آیات و احادیث و روایات مذهبی فرا می خواند.

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر