سرودِ
نان
تحلیلی
از شین میم شین
·
این اولین شعری است که ما از سیمین بهبهانی می خوانیم و بسان
خروس نابهنگامی دیر می خوانیم.
·
چون شاعر همین روزها دار باقی را وداع گفته است.
·
بزعم بعضی ها، «بانوی غزل» بوده و
بزعم بعضی های دیگر «نیمای غزل.»
·
شاعر ظاهرا شهرت جهانی داشته و
جوایز بین المللی هم به نصیب برده و حتی برک او ـ با ـ ما ابیاتی از ایشان را برای
برقراری روابط شناور در«ابر» دروغ موسوم
به روابط برابر حقوق، در منابری قرائت کرده است.
·
بر جماعت حسود صد لعنت.
·
ما همین شعر سیمین را مورد تأمل عینی قرار می دهیم.
·
نه قصد دریافت منظور شاعر را داریم
و نه قصد خیال بافی راجع به محتوای شعر او را.
·
هنر ما در بالا رفتن هراس آمیز از نردبام
مفاهیم هر اندیشه (هر جمله، هر بیت، هر
نظر) خلاصه می شود.
·
و به قول امیر نیک آیین مان، «
مفاهیم پله های شعورند.»
·
مفاهیم آجرهای اولیه اندیشه اند که در کسوت
کلمات، تجسم مادی می یابند، روی کاغذ می نشینند و دهان به دهان و سینه به سینه و
نسل به نسل منتقل می شوند.
1
مطرب دوره گرد باز آمد
نغمه زد سازِ نغمه پردازش
سوزِ آوازه خوان دف در دست
شد هماهنگِ ناله سازش
·
ظاهرا منظور شاعر، حاجی فیروز است که مطربی «بی همه چیز»
است.
·
به هنگام جشن نوروز می آید.
·
نه مکان و محل کار ثابتی دارد و نه جز اندام و آواز
و ساز و استعداد خویش وسیله امرار معاشی.
·
یعنی پرولتر تر از هر پرولتری است.
·
«بی همه چیز» تر از هر «بی
همه چیزی» است.
2
پای کوبان و دست افشان شد
دلقکِ جامه سرخِ چهره سیاه
تا پشیزی ز جمع بستاند
از سر خویش بر گرفت، کلاه
·
شاعر در این بند شعر با مفاهیم «دلقکِ جامه سرخِ چهره سیاه» و «پای کوبی و دست
افشانی» از هویت حاجی فیروزی مطرب دوره گرد پرده برمی دارد و با مفاهیم « پشیز از جمع ستاندن» و «کلاه از سر برگرفتن» از ماهیت طبقاتی او، یعنی
از پرولتریت او:
·
رقص و آواز و سرگرمی و تفنن (به
مثابه کالای موسوم به نیروی کار در اقتصاد سیاسی) و پشیز (به مثابه بهای کالای موسوم
به نیروی کار) و جمع رائی و مستمع (تماشاچی
و شنونده) به مثابه مشتری و خریدار و مصرف کننده کالای موسوم به نیروی کار مطرب
دوره گرد.
3
گرم شد با ادا و شوخیِ او
سور رامشگران بازاری
چشمکی زد به دختری طناز
خنده ای زد به شیخ دستاری
·
شاعر در این بند شعر، از رابطه حاجی فیروز با مستمع و
رائی پرده برمی دارد:
·
مطرب و رامشگر دوره گرد، به ازای پشیر به مثابه دستمزد، فقط رقص و آواز و شادی و شور و شعور و شعر عرضه
نمی کند، بلکه با جامعه خویش نیز رابطه نوعی
و انسانی برقرار می کند.
·
انسان است و نه ماشین.
·
چشمکی به دخترکی شوخ و زیبا می زند
و خنده ای به شیخی عمامه دار.
4
·
می توان گفت که شاعر میان مطرب و
مردم رابطه دیالک تیکی داد و ستد برقرار می کند:
·
داد به ازای ستد و یا ستد به ازای
داد.
·
عرضه (داد) کالای هنری به ازای دریافت (ستد) پشیزی.
·
عرضه (داد) نعم معنوی به ازای دریافت (ستد) نعم مادی (نان و
مسکن و پوشاک و بهداشت و غیره)
·
پشیز در تحلیل نهائی کلید قفل
صندوق مایحتاج مادی و معنوی است.
·
مطرب دوره گرد می تواند با پشیز،
حوایج مادی خود و خانواده خود را رفع کند:
·
پشیز برابر است با نان و پنیر و
مسکن و بهداشت و آموزش و پرورش و غیره.
5
کودکان را به سوی خویش کشید
که بهار است و عید می آید
·
مطرب در این بیت شعر، با کودکان جامعه رابطه برقرار می
کند و نه با دارندگان و دهندگان پشیز.
·
این بدان معنی است که مطرب دوره گرد
ضمن تولید نعم معنوی،شعور
اشاعه می دهد و به آموزش و پرورش فکری نسل جدید مبادرت می ورزد:
·
مطرب از تعویض فصول خبر می دهد.
·
از پایان زمستان سرد و تیره و
یخبندان و شروع بهار ملایم و روشن و عطرافشان.
6
مقدمم فرخ است و فیروز است
شادی از من پدید می اید
·
مطرب در این بیت با افتخار و غرور و خود آگاهی از سوبژکتیویته خود، از سوبژکت وارگی خود، از نقش مؤثر و
صرفنظرناپذیر خود، از «مولد شادی بودن خود»، از «مقدم مبارک و فیروز خود» پرده
برمی دارد.
·
می توان گفت که در این بیت شعر، آگاهی و خود آگاهی، روشنگری
و خودروشنگری دست در دست با هم می روند و دیالک تیکی را تشکیل می دهند:
·
دیالک تیک آگاهی و خود آگاهی را
·
دیالک تیکی روشنگری و خودروشنگری
را
·
·
این در طبیعت آگاهی است که با خود آگاهی
همراه باشد.
·
با اشاعه آگاهی و با از آن خود
کردن آگاهی، خواه و ناخواه، خود آگاهی کسب می شود:
·
آگاهاننده و آگاه گردنده ضمنا به
خویشتن خویش نیز آگاه می شود.
·
روشنگر با تنویر محیط زیست خود به خودروشنگری
دست می یابد.
·
فرق، اختلاف، تفاوت و تضاد ماهوی
پرولتر با برده و رعیت و کلفت و کنیز و نوکر و غلام همین جا ست:
·
آگاهی و خود آگاهی
·
می توان گفت که گذار از رهیت و
رعیت به پرولتریت ضمنا به معنی گذار از نادانی به آگاهی و گذار از ناخود آگاهی به
خود آگاهی است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر