فصل پنجم
ایدئالیسم
پروفسور
دکتر اندراس گدو
برگردان
شین میم شین
بخش
پنجم
معمای
حیات به مثابه موضوع وحشت انگیز فلسفه
قسمت اول
هرمه
نویتیک حیات:
دیلتی
ادامه
19
·
این طرز تعریف ایدئالیستی سوبژکتیویستی
ـ پسیکولوژیزه گر از واقعیت عینی به فلسفه حیات دیلتی خصلت پرگاری می بخشد و به
موضع و محتوای مفهوم حیات او نهایتا دوپهلوئی خاصی اعطا می کند.
20
·
پرگار وارگی ضمنا از دو نظر زیر
نشئت می گیرد:
الف
·
اولا از این که دیلتی حیات را از
سوئی در دانش تجربی، شعور و یا روح جا می دهد.
ب
·
ثانیا از سوی دیگر، حیات را به
مثابه هستی میانسوبژکتیف (میان سوبژکت ها)، فراتر رونده از مرزهای تجربی (ترانسندنتال)
تلقی می کند که باید دربرگیرنده شعوری فردی هم باشد.
·
دیلتی می نویسد:
·
«شعور و عملیات فکری اولیه، ذاتی حیات اند.»
21
·
نامعینیت سرشته به مفهوم حیات از
شکنندگی مضاعف تقدم آن نشئت می گیرد:
·
دره ای که دیلتی میان تقدم قایل
شدن به مفهوم حیات و قدرت بنیادی و تعیین کننده جا زدن آن از سوئی و تعیین منشاء آن
در عمل معرفتی (شعورین) و در خارج از عمل معرفتی خویش پدید می آورد، به هیچ ترفندی
پر شدنی نیست.
22
·
مفهوم حیات در قاموس دیلتی به
مثابه مفهوم حیات می بایستی در مقابل روانگذشت های من، ثانوی و هیچکاره باشد.
·
تقدم غالب حیات در تفکر دیلتی،
اگرچه پرگار وارگی را با این ادعا که «پرگار هرمه نویتیکی» در سطح «تفاسیر» جا
دارد و نه در سطح «حیات»، به حیاط پشتی می اندازد، ولی دوپهلوئی را به مثابه مشخصه
ماهوی ایدئالیسم جدید و تغییریافته خود تحریف می کند:
·
دوپهلوئی مفهوم حیات به تجسم (جسمیت
یابی، مادیت یابی) نامعین های خود فلسفه حیات
بدل می شود.
23
·
مفهوم حیات و همراه با آن تمامی
عمارت مقوله ای (مفهومی) حیات (مفاهیم روانگذشت، معنی، ساختار، فهمیدن، تاریخ) دیلتی
تعین تناقض آمیز (آنتی نومیکی) به خود می گیرند.
·
این شبکه و تور مفهومی بزعم دیلتی قرار
است که حیات را به دام اندازد، ولی درش به روی مفاهیم بسته بماند، یعنی بواسطه مفاهیم قابل تبیین نباشد.
·
دیلتی در نامه ای به گراف پاول
یورک می نویسد:
·
«جهان تاریخی با خودمختاری خود به زیندگی (زندگی)
خودپوی ظفرمندی می انجامد، به پیوندی می انجامد که در تفکر قابل فرمولبندی نیست،
ولی در حیات فردی و در تأثیر متقابل بطرز تحلیلی قابل نمایش است.»
·
(شولنبورک، «مکاتبات دیلتی با گراف پاول یورک
فون وارتنبورگ»، 1877 ـ 1897، 1923، ص 156)
24
·
بنابرین، فهمیدن در قاموس دیلتی،
فقط تا نمایش تحلیلی می رسد.
·
و هر آنچه که در تفکر غیر قابل
فرمولبندی باشد، با توسل به تفکر مفهومی نه قابل درک خواهد بود و نه قابل امتحان.
·
بلکه فقط در روح افراد به مثابه
روانگذشت، تجربه روانی خواهد شد.
·
(مفهوم «روانگذشت» را مدیون احسان طبری
هستیم.
·
یادش به یاد باد. مترجم)
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر