۱۳۹۳ مرداد ۱۴, سه‌شنبه

سیری در جهان بینی جلال آل احمد (11)


تحلیلی از شین میم شین

1
اما برای من، غرب و شرق نه معنای سیاسی دارد و نه معنای جغرافیائی
بلکه دو مفهوم اقتصادی است.
غرب یعنی ممالک سیر
و شرق یعنی ممالک گرسنه

·        خردستزی همیشه با دیالک تیک ستیزی (مثلا مطلق کردن زیربنای اقتصادی و فراموش کردن روبنای ایدئولوژیکی و یا برعکس)  آغاز می شود.
·        دیالک تیک ستیزی هم چه بسا با تخریب و یا تخلیه  مفاهیم و مقولات اساسی تفکر بشری از محتوای شان و پر کردن آنها با زباله ادامه می یابد.
·        جلال آل عبا  حتی بدتر از «فضلای» امپریالیسم، به تحریف مضاعف دست می زند:

الف
·        جلال از سوئی مفاهیم جغرافیائی شرق و غرب را از محتوای شان خالی می کند.
·        بدین طریق،  مفاهیم شرق و غرب هویت زدائی می شوند:
·        هویت جغرافیائی خود را از دست می دهند.
 
ب
·        جلال  مفاهیم تخلیه شده از محتوای اصلی شان را به دلخواه خود از نو پر می کند.
·        آنگاه  مفاهیم جغرافیائی شرق و غرب با محتوای ممالک گرسنه و ممالک سیر پر می شوند.
·        این که هنوز چیزی نیست.

ت
·        خدعه آخوندی جلال این است که  مفاهیم بیولوژیکی سیری و گرسنگی را به مثابه  مفاهیم اقتصادی به خورد خواننده و شنونده جفنگیات خود می دهد.
·        این درک تهوع آور از اقتصاد همان درک فئودالی ـ آخوندی عقب مانده ی سنتی است.

·        به همین دلیل خمینی می گوید:
·        اقتصاد مال خر است و فکر می کند که اقتصاد یعنی خور و خواب.

2
اما برای من، غرب و شرق نه معنای سیاسی دارد و نه معنای جغرافیائی
بلکه دو مفهوم اقتصادی است.
غرب یعنی ممالک سیر
و شرق یعنی ممالک گرسنه

·        اکنون ده ها سؤال بر لب هر خواننده و شنونده خود اندیش می نشیند:

3
·        مگر در عالم علم اقتصاد، قحط مفهوم است که باید  مفاهیم جغرافیائی برای تبیین هویت های اقتصادی از محتوای مادر زادی خود تخلیه شوند و با محتوای به اصطلاح «اقتصادی»  پر شوند؟
       
4
·        ضمنا مگر با  مفاهیم یکی از علوم منفرد از جمله اقتصاد، می توان ماهیت جوامع بشری را منعکس و روشن کرد؟
·        با  مفاهیم (ضمنا نه با مفهوم واره های من در آوردی) علوم منفرد فقط می توان برخی از مسائل فرعی را به طرز دست و پا شکسته ای توضیح داد.
·        برای توضیح ماهیت چیزها به فلسفه (خرد به قول هگل) نیاز مبرم است.
·        فرق اساسی فلسفه با علوم منفرد این است که فلسفه عام ترین قوانین و قانونمندی های هستی را مورد بررسی قرار می دهد.
·        درست به همین دلیل برای درک جامعه بشری به ماتریالیسم تاریخی نیاز است.
·        با جامعه شناسی بورژوائی فقط می توان مسائل پیش افتاده و فرعی هر جامعه ای را به حد بدان و نمیر «توضیح» داد.     

5
اما برای من، غرب و شرق نه معنای سیاسی دارد و نه معنای جغرافیائی
بلکه دو مفهوم اقتصادی است.
غرب یعنی ممالک سیر
و شرق یعنی ممالک گرسنه

·        سؤال اما این است که چرا جلال آل عبا مفاهیم جغرافیائی را در این واویلا مورد سوء استفاده قرار می دهد؟

·        دلیل جلال در زمینه سوء استفاده از  مفاهیم شرق و غرب ماهیتا همان دلیل طبقه حاکمه امپریالیستی است.
·        طبقه حاکمه امپریالیستی هم در وحشت از ماتریالیسم تاریخی و  مفاهیم و مقولات و قوانین آن، ویراژ می دهد و برای پرهیز از بر زبان راندن مثلا مفهوم جوامع سوسیالیستی، مفهوم من در آوردی و بی محتوای کشورهای بلوک شرق و بلوک غرب را به خدمت می گیرد.
·        بدین ترفند هم واژه های هراس انگیز سرمایه داری و سوسیالیسم بر زبان نمی گذرند و کسی را احیانا به فکر وانمی دارند و هم بر ماهیت فرماسیونی ـ اجتماعی ـ اقتصادی جوامع سرمایه داری و سوسیالیستی سرپوش نهاده می شود.

6
·        اینکه تازه چیزی نیست.
·        امپریالیسم صدها تله ایدئولوژیکی از این قبیل اختراع کرده است:
·         مفاهیم جهان آزاد و جهان پشت پرده آهنین از آن جمله اند.
·         مفاهیم مملک دموکراتیک و ممالک ایدئولوژیک و یا دیکتاتوری نیز از آن جمله اند.
·         مفاهیم جوامع صنعتی و جوامع غیر صنعتی یکی دیگر از تله های ایدئولوژیکی طبقه حاکمه است.
·        در این زمینه حتی تئوری مدرن ومعروفی اختراع شده و در دانشگاه ها تدریس می شود:

تئوری امپریالیستی موسوم به جامعه صنعتی

6
·        جامعه صنعتی مفهوم مرکزی فلسفه و جامعه شناسی بورژوائی معاصر است که به جای مفاهیم جامعه سرمایه داری و جامعه سوسیالیستی (که بر مبنای تعاریف اجتماعی ـ طبقاتی از سوی مارکسیسم ـ لنینیسم فرمولبندی شده اند) بکار می رود.

7

·        مشخصه جامعه صنعتی به قول دارندورف عبارت است از «تولید مکانیکی کالاها در کارخانه ها و فابریک ها» (دارندورف)

الف
·        جامعه صنعتی مفهومی از جامعه است که از محتوای اجتماعی خویش تهی شده است.
·        جامعه صنعتی مفهومی توخالی است.

ب
·        این مفهوم کلیه تفاوت های اجتماعی ماهوی میان سرمایه داری و سوسیالیسم را مورد صرفنظر قرار می دهد و مسئله ساختاری ـ اجتماعی تعیین کننده فرماسیون های اجتماعی موجود در عصر حاضر را بمثابه مسئله تکنیکی ـ سازمانی صرف جا می زند و مدعی می شود که «اوولوسیون باصطلاح تکنیکی» تفاوت های اجتماعی میان سرمایه داری و سوسیالیسم را از بین خواهد برد و به همگرائی دو سیستم منجر خواهد شد.

ت
·        بدین طریق بر تفاوت طبقاتی اساسی و تعیین کننده میان سرمایه داری و سوسیالیسم سرپوش نهاده می شود و کلیه مسائل مربوط به توسعه دو سیستم سرمایه داری و سوسیالیستی نه ناشی از فرم های متفاوت مالکیت بر وسایل تولید، بلکه ناشی از تکنیک و کاربست آن قلمداد می شوند.

پ
·        در لفافه ی مفهوم جامعه صنعتی ادعا می شود که گویا دول سرمایه داری انحصاری، که در مقایسه با اتحاد شوروی پایگاه صنعتی قوی تر و وسیعتری دارند، پیشرفته ترند و کشورهای سوسیالیستی کشورهای عقب مانده ای بیش نیستند.
·        و لذا مبارزه بخاطر سوسیالیسم در کشورهای سرمایه داری غرب راه ضرور برای رسیدن به جامعه صنعتی توسعه یافته نیست و بیهوده است.

ث
·        مفهوم جامعه صنعتی ـ بلحاظ علمی ـ بی ارزش است و فاقد فونکسیون معرفتی است و تنها فونکسیونی که دارد، فونکسیون ایدئولوژیکی ـ جانبدارانه است.

8
·        طبقه حاکمه امپریالیستی عملا و دهها سال قبل از تولد جلال به این توطئه ها و دسیسه های ایدئولوژیکی دست زده است و روز به روز آن را کمال کمی و کیفی می بخشد.

·         مفاهیم شرق و غرب جلال نه نوبر ایرانی، بلکه کپیه ای ناشیانه از ترهات ایدئولوژیکی امپریالیسم است.
      
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر