سرچشمه:
صفحه فیس بوک
سیاوش کسرائی
سیاوش کسرائی
(1305
ـ 1374) (اصفهان ـ وین)
گاف سنگزاد
·
معنی تحت اللفظی شعر:
·
مرا از چه رو، در جویبار
حقیری نگه می دارید؟
·
من از تبار دریایم، مرا به
بحر در آورید!
·
ماهی نیستم.
·
نهنگم، نهنگی بحرآشام.
·
مرا به آب های ژرف بسپارید!
·
جامعه شناسی و جهان شناسی انسان ها، همیشه با خودشناسی و خودآگاهی آنها همنفس و همراه بوده است.
·
این شعر سیاوش تبیین شاعرانه خودآگاهی طراز نوین شاعری طراز نوین بوده است، خودآگاهی ئی که میان سیاوش و خیل خودستایان سنتی و حرفه ای مرزبندی دقیقی را به نمایش می گذارد.
1
الف
·
شاعر برای معرفی خویش، دیالک
تیک جزء و کل را به شکل دیالک تیک جویبار و دریا بسط و تعمیم می دهد و بطرز مطلقا
مسکوتی از نقش تعیین کننده کل (دریا) در این دیالک تیک پرده بر می دارد.
ب
·
شاعر ضمنا خود را نه بطرزی
ایندیویوئالیستی ـ بورژوائی، بلکه در سنت پرولتری معرفی می کند:
·
دریائی بودن خود را و به سر
هوای پیوستن به اصل خویش ـ دریا ـ داشتن را.
·
سخن اینجا از خودستائی
نیست!
·
سخن ااینجا از رجزخوانی فئودالی
ـ بورژوائی نیست!
·
اینجا سخن از مباهات پرولتری جویباری
به ریشه های دریائی خویش است!
·
اینجا
سخن از پیوندی ژرف و
ناگسستنی با طبقه و توده است!
·
اینجا سخن از جزئی (جویباری) است
که در پیوند با کل (دریا) کسب هویت دیالک
تیکی کرده است:
·
اینجا سخن از سربازشاعری است که
در پیوند با توده کسب هویت و معنی می کند:
·
اینجا سخن از دیالک تیک شخصیت و
توده است!
ت
·
شاعر در این بیت، در پرتو
خودآگاهی طراز نوین به معرفی دیگرگونه ای از خویش مبادرت می ورزد:
·
اگر ماهی خرد خشنود به
جویباری می بود، در آب تیره ای در پناه صخره سنگی پرسه می زد و حرفی برای گفتن نمی
داشت.
·
شاعر دریائی اما نهنگ آسا
ست و بحرآشام.
·
ولذا در جویبار باریک نمی
گنجد و به آب های ژرف نیاز دارد.
·
خودآگاهی طبقاتی همین است:
·
فرابالیدن از جویبار وارگی و
ماهی وارگی خویش، دریائی شدن، به نهنگی بحرآشام تحول یافتن و ژرفای عمق ناپیدای اقیانوس ها طلب کردن.
یاد
خروشان شاعر دریا
تبار توده ها به یاد باد.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر