درنگی
از
شین میم شین
شغالی
گَر
ماهِ بلند را دشنام گفت ـــ
پیرانِِشان مگر
نجات از بیماری را
تجویزی این چنین فرموده بودند.
فرزانه در خیالِ خودی را
لیک
آن که به تُندر
پارس میکند،
گمان مدار که به قانونِ بوعلی
حتا
جنون را
نشانی از این آشکارهتر
به دست کرده باشند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر