درنگی
از
شین میم شین
میشِ بی آزار، زار و گرگِ مردم خوار چیر
بس غزالِ بند بر پا، حیله صیّاد داشت
گر نباشی چاکر و سَرور، برو کنجی بمیر!
کاین جهان بر چاکریّ و سروری بنیاد داشت
معنی تحت اللفظی:
در طبیعت و جامعه،
هرچه بی آزارتر، به همان اندازه زارتر
و هر چه درنده تر، به همان اندازه چیره تر.
طبیعت و جامعه و جهان مبتنی بر دوئآلیسم صید و صیاد و چاکر و سرور است.
حریف پسیمیست و نیهلیست
در این بند شعر طبری،
دوئآلیسم خیر و شر (هابیل و قابیل)
را
به شکل دوئآلیسم میش بی آزار و گرگ موذی و دوئآلیسم غزال افتاده به دام و صیاد دامگستر
بسط و تعمیم می دهد
و
نقش تعیین کننده را از آن شر (قابیل، گرگ، صیاد) می داند.
ضمنا میان طبیعت و جامعه علامت تساوی می گذارد
تا بتواند عوامفریبی کند و آیه یأس و بد بینی بخواند و شنونده را مسموم سازد.
۱
میشِ بی آزار، زار و گرگِ مردم خوار چیر
بر خلاف تصور و توهم حریف،
نه، میش بی آزار است و نه گرگ، موذی.
میش از نباتات و اگر گیر آورد، حتی از جانوران تغذیه می کند و گرگ از جانوران دیگر و حتی از نباتات.
نباتات هم جزو موجودات اند و فرقی با جانوران ندارند.
خود نباتات هم چه بسا از جانوران (مثلا حشرات و لاشه جانوران) تغذیه می کنند.
در غیر این صورت شبکه حیات مختل می شود.
اصولا و اساسا فرقی بین نباتات و جانوران و بین میش و گرگ وجود ندارد.
رابطه فی مابین، نه دوئآلیستی، نه یکسویه، بلکه دیالک تیکی و متقابل و دوسویه است:
مثال:
میش از نباتات تغذیه می کند.
ولی ضمنا نباتات را آبیاری و کود ریزی می کند.
گرگ فقط از میش و گوزن و آهو و خرگوش و موش تغذیه نمی کند.
گرگ ضمنا شرایط محیطی لازم برای رشد نباتات و تکثیر جانوران را فراهم می آورد.
روابط فی مابین، دیالک تیکی اند.
مبتنی بر داد و ستد اند.
مثال:
کشاورزان و دامداران یانکی از فرط کوته اندیشی
گرگ ها را قلع و قمع کردند.
طولی نکشید که اراضی یلو استون، به برهوت بی آب و علفی تبدیل شد و نسل بقیه جانوران از آهو و گوزن و خرگوش و موش و حشرات و غیره برافتاد
و
حضرات گوز پیچ شدند.
همه بدبختی ها با بی اعتنایی به دیالک تیک عینی هستی شروع می شوند.
بعد علمای امپریالیستی به نقش صرفنظرناپذیر گرگان در یلو استون پی بردند و از کانادا، گرگ وارد کردند و در یلو استون رها کردند.
طولی نکشید که سر و کله جانوران دیگر و رشد سریع السیر نباتات شروع شد.
اگر یک ذره را بر گیری از جای
خلل یابد همه هستی، سراپای
(عارف بزرک آذری، شیخ محمود)
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر