پروفسور دکتر هوربت هورستمن
برگردان
شین میم شین
فلسفه کانت
۱
· در فلسفه کانت حسی وعقلی فرم های معرفتی قلمداد می شوند که مکمل یکدیگرند.
۲
· کانت حسی را نقطه آغازین (آغازگاه شناخت. مترجم) می شمارد:
· «کل تفکر باید به حسیت منسوب باشد، چون در غیر این صورت برای ما شیئی نمی تواند وجود داشته باشد.»
· (کانت، ب، ص ۳۳)
۳
· به نظر کانت اما نگرش حسی، تنها به واسطه فرم های نگرش غیرتجربی محض از مکان و زمان امکان پذیر است.
۴
· این محتوای دانش را به همراه می آورد.
· در حالی که فرم آن با مقوله های غیرتجربی که ذاتی فهم اند، پدید می آید.
۵
· فهم به نظر کانت، در رابطه با محتوای دانش منفعل است، ولی در رابطه با فرم دانش، فعال.
۶
· فهم در تنوع برداشت های حسی نظم و قانونمندی بر قرار می کند و طبیعت را به مثابه موضوع دانش (نه به عنوان طبیعت واقعی) پدید می آورد.
۷
· از دید کانت، حسی فقط شامل حال جهان پدیده ها و یا فنومن ها می شود.
۸
· ماهیت چیزها از نقطه نظر کانت، غیر قابل شناسائی می مانند.
· مراجعه کنید به چیز در خود
۹
· کانت با انفصال فنومن (نمود، پدیده) قابل شناسائی از ماهیت (ذات) غیر قابل شناسائی، «فنومنالیسم» معرفتی ـ نظری را بنیانگذاری می کند.
۱۰
· «فنومنالیسم» معرفتی ـ نظری نافی نظریه خود کانت مبنی بر ترکیب حسی و عقلی است.
۱۱
· کانت در مرحله حسی به مثابه شناخت پدیده های بی واسطه در جا می زند.
· مراجعه کنید به پدیده
نمود
(پدیده، فنومن، ظاهر)
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/4553
پایان
نمود (پدیده)
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/3862
پایان
پدیده
(نمود، ظاهر، ضد دیالک تیکی ماهیت)
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/11557
پایان
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر